دیکشنری جامع مفاهیم بازاریابی و فروش

دیکشنری جامع مفاهیم بازاریابی و فروش
17
تیر

مقدمه

اندازه‌گیری شاخص‌های بازاریابی و تخصیص منابع معمولاً با اصطلاحات پیچیده و تخصصی همراه است که درک آن‌ها می‌تواند دشوار باشد. به همین دلیل، داشتن یک مرجع کلی و جامع از اصطلاحات رایج در بازاریابی و کسب‌وکار بسیار ارزشمند است. این مرجع نه تنها به شما کمک می‌کند که با اصطلاحات رایج آشنا شوید، بلکه آن‌ها را به شکلی ساده و قابل فهم توضیح می‌دهد تا بتوانید به راحتی از آن‌ها در برنامه‌ها و استراتژی‌های بازاریابی خود استفاده کنید.

اصطلاحات رایج بازاریابی شامل واژه‌ها و عباراتی است که در زمینه‌های مختلف بازاریابی مورد استفاده قرار می‌گیرند. این اصطلاحات می‌توانند به شما در درک بهتر مفاهیم و اصول بازاریابی کمک کنند و به شما این امکان را می‌دهند که با اطمینان بیشتری با دیگران در این زمینه صحبت کنید. برخی از این اصطلاحات شامل "تقسیم‌بندی بازار" (Market Segmentation)، "هدف‌گذاری" (Targeting)، "موقعیت‌یابی" (Positioning)، "تحلیل SWOT" و "بازاریابی محتوا" (Content Marketing) هستند.

علاوه بر اصطلاحات رایج بازاریابی، اصطلاحات تکامل بازاریابی نیز وجود دارند که به تغییرات و پیشرفت‌های اخیر در این حوزه اشاره دارند. این اصطلاحات می‌توانند به شما کمک کنند که با روندهای جدید و نوآوری‌های موجود در بازاریابی آشنا شوید و از آن‌ها در کسب‌وکار خود بهره ببرید. برخی از این اصطلاحات شامل "بازاریابی دیجیتال" (Digital Marketing)، "بازاریابی تأثیرگذار" (Influencer Marketing)، "بازاریابی اتومیشن" (Marketing Automation)، و "بازاریابی چندکاناله" (Omni-channel Marketing) هستند.

با داشتن یک درک جامع از این اصطلاحات، می‌توانید استراتژی‌های بازاریابی خود را بهبود بخشیده و نتایج بهتری در کسب‌وکار خود به دست آورید. به‌علاوه، این دانش به شما این امکان را می‌دهد که با اطمینان بیشتری با همکاران، مشتریان و سایر افراد در صنعت بازاریابی ارتباط برقرار کنید و تأثیرگذاری بیشتری داشته باشید. این مرجع کوتاه و جامع به شما کمک می‌کند که به راحتی از این اصطلاحات پیچیده عبور کرده و آن‌ها را به شیوه‌ای ساده و قابل فهم به کار ببرید.

این دیکشنری برگرفته از دیکشنری جامع مفاهیم کسب و کاری سی آر ام دیدار است.

حرف A

(A/B Testing)

تست A/B

فرآینـد راه‌انـدازی دو نسـخه‌ی متفـاوت از یـک تبلیـغ: نسـخه‌ی  A و نسـخه‌ی  B، بـرای تعداد مســاوی از افــرادی کــه در میــان مخاطبــان هــدف خــاص قــرار دارنــد و پیگیــری تغییــرات رفتـاری و نتایـج کلـی بـر اسـاس نسـخه‌ی مشـاهده شـده است. نسـخه‌ی A عمومـا کنترلـی اسـت کـه وجـود دارد و نسـخه‌ی  B  یـک چالشگـر، کـه بـه طـور معمـول بـه همـراه تغییـری بـر روی یـک متغیـر، ماننـد یـک تبلیـغ یـا عنصـر طراحـی اسـت.

(Account-based Marketing)

بازاریابی مبتنی بر کاربر

بازاریابـی مبتنـی بـر کاربـر نوعـی اسـتراتژی بازاریابـی بـا تمرکـز بالاسـت کـه در آن تیمـی از مشــتری های بالقــوه را یــک بــازار در نظــر می گیرنــد. تیم هــای بازاریابــی بــرای مــردم و مخاطبـی کـه در نظـر گرفته انـد، محتـوا تولیـد می کننـد، رویـداد برگـزار می کننـد و کمپیـن راه می اندازنــد.

(Activity per rap)

فعالیت به ازای هر فروشنده

فعالیت بـه ازای هـر فروشـنده (Activity per rep)، تعداد کل وظایفـی اسـت کـه نماینـده‌ی فـروش در یـک بـازه‌ی زمانـی مشـخص انجـام می‌دهـد. 
ایـن فعالیت‌هـا شـامل تماس‌های تلفنــی (شــماره‌گیری و اتصــال تمــاس)، ایمیــل، جلســات، ارائه‌هــا، دموهــا، پیشــنهادات و گفت‌وگـوی زنـده اسـت. اساسـا هـر فعالیتـی کـه منجـر بـه فرآینـد فـروش و ایجـاد چرخـه‌ی فـروش شـود بایـد محاسـبه گـردد. معمولا فعالیت‌هـا بـه صـورت روزانـه پیگیـری می‌شـوند، امـا هفتگـی یـا ماهانـه نیـز قابـل پیگیـری هسـتند.

(Acquisition Marketing)

بازاریابی اکتسابی 

هــدف انــواع بازاریابی‌هــا جــذب مشــتری اســت، امــا اغلــب آن‌هــا اهــداف بزرگتــری دارنـد، ماننـد افزایـش آگاهـی دربـاره‌ی برنـد و افزایـش ترافیـک. بازاریابـی اکتسـابی از انـواع بازاریابـی اسـت کـه ترفندهـا و اسـتراتژی‌های بازاریابـی را بـه کار می‌بـرد، امـا تمرکـز آن بـر بهره‌منـدی از ایـن ترفندهـا اسـت. درنهایـت، هـدف ایـن اسـت کـه بـا بازاریابـی برون‌گـرا از طریــق محتــوا، شــبکه‌ی اجتماعــی و بازاریابــی موتــور جســتجوگر، ترافیــک بیشــتری جــذب وبسـایت شـود.
پــس از دریافــت ترافیــک وبســایت، ایــن ترافیک‌هــا بایــد هدایــت شــده و بــه فــروش تبدیــل شــود. هــدف بازاریابــی اکتســابی همیــن اســت. بازاریابــی اکتســابی ممکــن اســت بـا اسـتفاده از ترفندهایـی ماننـد تخفیـف محصولات، آمـوزش بـه مشـتری، رعایـت حقـوق کپی رایــت ســایت، بهینه‌ســازی نــرخ تبدیــل و بهینه‌ســازی فــروش، وبســایت را بــه موتــور تسـریع فـروش تبدیـل کنـد. بـا کمـک بهینه‌سـازی فـروش و ایجـاد اسـتراتژی، فرآینـد میـان بازاریابــی و فــروش ســریعتر می‌شــود.

(AdTech)

فناوری تبلیغات 

فنـاوری تبلیغـات ( Advertising Technology) بـه‌طـور خـاص بـه نرم‌افـزار و ابـزار دیجیتالی اطلاق می‌شـود کـه بـه آژانس‌هـا و برندهـا کمـک می‌کنـد تـا تبلیغـات دیجیتالـی را هـدف قـرار داده و آن‌هـا را ارائـه و تحلیـل کننـد.

(Affiliate Marketing)

افیلیت مارکتینگ 

افیلیـت مارکتینـگ بـه معنـای بازاریابـی پورسـانتی و یـا همـکاری در فـروش، یـک مـدل تبلیغاتــی اســت کــه در آن شــرکت‌ها بــه اشــخاص ســومی کــه محصولات آن‌هــا را تبلیــغ و بــه فــروش می‌رســانند مبلغــی را بــه عنــوان پــاداش، کمیســیون و یــا پورســانت پرداخــت می‌کننـد. شـرکت‌های اسـتخدام شـده، تبلیغـات را در سـایت خـود قـرار داده یـا محصولات و خدمــات را در وبســایت یــا وبــلاگ خــود بــه بــازار عرضــه می‌کننــد. 

(AIDA) Aida Model 

مدل Aida

ایـن مـدل بـه ترسـیم رونـد شـناختی و رفتـاری مـی‌پـردازد و ۴ بخـش دارد: توجـه، علاقـه، رغبـت و اقـدام. 

(Algorithm) 

الگوریتم

مجموعـه‌ای از قواعـد تولیـد شـده به وسـیله‌ی کامپیوتر کـه نتایجی از پیش تعیین شـده را از مجموعـه‌ای از داده‌هـای ورودی ایجـاد می‌کننـد. الگوریتم‌هـای بازاریابـی بـرای خودکارسـازی خریدهــای تبلیغــات در مقیــاس وســیع و اطلاع یافتــن از تصمیمــات اســتراتژیک بــرای کاهـش هزینه‌هـای هـدر رفتـه و ایجـاد بالاترين ارزش و نـرخ بازگشـت سـرمایه ROI (Return on  investment) بــه کار می‌رونــد. 

(Analytical CRM)

سی آر ام تحلیلی

سی آر ام تحلیلی برای جمـع‌آوری داده‌هـای تعامـل بـا مشـتری، افزایـش رضایـت مشـتری و افزایـش نـرخ نگهداشـت مشـتری مـورد اسـتفاده قـرار می‌گیـرد. 
شـرکت‌ها از ایــن اطلاعــات ثبــت شــده (ماننــد رفتــار و تجربــه‌ی مشــتری و تأثیــرات آن‌هــا)، بــرای پیش‌بینــی رفتارهــا و پیشــنهاد محصــولات اســتفاده می‌کننــد. 
سی آر ام  تحلیلی داده‌های زیر را گردآوری و آنالیز می‌کند: 
• داده‌های فروش: تاریخچه‌ی خرید و ارجاعات، ترجیحات برند و غیره 
• داده‌های مالی: تاریخچه‌ی پرداخت‌ها و کارت‌های اعتباری 
• داده‌های بازاریابــی: نـرخ پاسـخ مشـتریان بـه کمپین‌های بازاریابـی، داده‌هــای رضایـت مشـتری، نگهداشـت و غیـره

AWS (Amazon Web Services)

سرویس‌های وب آمازون  

یکــی از شــرکت‌های تابعــه‌ی آمــازون کــه پلتفرم‌هــای رایانــش ابــری درخواســتی را بــه افــراد، شــرکت‌ها و دولــت بــراســاس اشــتراک پولــی ارائــه می‌دهــد.

(Analytical Platform)

پلتفرم تحلیلی

بنیـاد نرم‌افـزاری کـه بـرای ایجـاد بینـش از داده‌هـا بـرای انجـام تصمیم‌گیری‌های مربـوط بـه کسـب‌وکارها طراحـی شـده اسـت.

API (Application Program Interface)

رابط برنامه‌نویسی کاربردی

یــک واســطه‌ی نرم‌افــزاری کــه دو برنامــه را قــادر می‌ســازد تــا بــا یکدیگــر ارتبــاط برقــرار کننـد. هـر بـار کـه شـما از برنامـه‌ای ماننـد فیسبـوک اسـتفاده می‌کنیـد، یـک پیـام فـوری ارسـال می‌کنیـد یـا اینکـه وضعیـت هـوا را روی گوشـی خودتـان بررسـی می‌کنیـد، از یـک API اســتفاده می‌کنیــد. 

AI (Artificial Intelligence)

هوش مصنوعی

قابلیــت یــک کامپیوتــر یــا رباتــی کــه بــه صــورت دیجیتــال کنتــرل می‌شــود بــرای انجــام وظایــف یــا حــل مشــکلاتی کــه بــه‌طــور معمــول بــا هــوش انســانی مرتبــط اســت. هــدف هـوش مصنوعـی کمـک بـه شـرکت‌ها بـرای رشـد و ارتقـای تجربه‌ی مشـتری و بهینه‌سازی هـم در سـرعت و هـم در کیفیـت اسـت.

(Attribution) 

تخصیص 

عمــل ارزیابــی نقــاط تمــاس بازاریابــی و اختصــاص اعتبــار بــه کانال‌هــای خاصــی کــه در تبدیـل نقـش دارنـد. هـدف از تخصیـص آن اسـت کـه کانال‌هـا، نقـاط تمـاس و پیام‌هایـی کــه بیشــترین تأثیــر را بــر روی تبدیــل یــا برداشــتن گام بعــدی مــد نظــر دارنــد، مشــخص کننـد.

 (Attribution Models) 

مدل‌های تخصیص 

فرآینـدی علمـی کـه داده‌هـای بازاریابـی را سـازماندهی می‌کنـد تـا مشـخص شـود کـه چـه میـزان اعتبـار بـه هـر کانـال یـا نقـاط تماسـی کـه در تبدیـل نقـش دارنـد، اختصـاص داده شـده اسـت. بینشـی کـه از مدل‌هـای تخصیـص در ارتبـاط بـا نحـوه، موقعیـت و زمـان تعامـل یـک مشـتری بـا یـک برنـد بـه دسـت می‌آیـد، بازاریابـان را قـادر می‌سـازد تـا تاکتیک‌ها یـا کمپین‌ها را بـرای بـرآوردن نیازهـای مشـتری و بهبـود ROI اصـلاح کننـد.

ADV (Automated Data Validation) 

اعتبارسنجی خودکار داده‌ها 

فرآینــد حاکمیــت داده Governance Process) Data) کــه بــرای اطمینــان از کیفیــت و صحــت داده‌هــا از طریــق ایجــاد و اجــرای مجموعــه‌ای خــودکار از قوانیــن، محدودیت‌هــا و روال‌هایــی کــه بــرای بررســی صحــت، معنــاداری و امنیــت داده‌هــا بــه کار می‌رونــد.

(Audience Data) 

داده‌های مخاطب 

کلان داده شـامل اطلاعــات جمعیت‌شناسـی، نیـت مشـتری، رفتا‌رهـای دیجیتـال، موقعیـت ماننـد ابعـاد فروشـگاه، نزدیکـی بـه فروشـگاه، پدیده‌های هواشناسـی و غیـره اسـت. 

(Average deal-lead size) 

میانگین معامله 

میانگیــن معاملــه Average deal-lead size شــما درواقــع میانگیــن انــدازه‌ی همــه‌ی معاملاتی اســت کــه داشــته‌اید یــا بــه عبارتــی کل درآمــد به دســت آمده در یــک دوره‌ی تعییـن شـده (بـه‌ عنـوان مثـال، یـک مـاه، یـک فصـل، یک سـال) تقسـیم بـر تعـداد معاملات بسته شــده در آن بخــش. ایــن بخــش می‌توانــد کســب‌وکار جدیــد، کســب‌وکار موجــود یــا کل کســب‌وکارها باشــد، درواقــع هــر بخشــی کــه ردیابــی آن بــرای شــرکت شــما منطقی‌تــر اسـت.

حرف B

(Big Data) 

کلان داده 

حجـم وسـیعی از داده‌هـای سـاختاریافته، نیمـه سـاختاریافته و بـدون سـاختار مشـتری کـه قابلیـت اسـتخراج شـدن بـرای دسـتیابی بـه اطلاعــات را دارا هسـتند. دو نـوع بسـیار مهـم از کلان داده، داده‌هـای اثرگـذار و داده‌هـای مخاطـب هسـتند. 

(Big Data Analytics ) 

تجزیه و تحلیل کلان داده 

فرآینــد پیچیــده‌ی بررســی مجموعه‌هــای بــزرگ و متنــوع از داده‌هــا بــرای درک اطلاعــاتی شـامل الگوهـا، ارتباطـات، روندهـای بـازار و ترجیحـات مشـتری کـه می‌توانـد بـه بازاریابـان در انجــام تصمیم گیری‌هــای آگاهانــه کمــک کنــد.

(Bottom of the Funnel)

پایین قیف 

ایـن مرحلـه مربـوط بـه بخـش تصمیم‌گیری سـفر مشـتری اسـت. در ایـن مرحلـه مشـتری تمـام اطلاعــات مربـوط بـه اقـدام و گرفتـن تصمیـم خریـد را در اختیـار دارد.

(Bounce Rate)

نرخ پرش

درصــدی از کل دفعــات بازدیــد از یــک وبســایت کــه کاربــران یــک صفحــه را مشــاهده کردنـد. پـرش بـه وسـیله‌ی تقسـیم تعـداد بازدیدهـا از یـک صفحـه بـر کل دفعـات مشـخص می‌شــود.


(Brand Awareness)

آگاهی از برند

آگاهـی از برنـد یعنـی مصرف کننـدگان یـک کسـب‌وکار را می‌شناسـند و بـه خاطـر می‌آورنـد.  
هرچـه آگاهـی از برنـد بیشـتر باشـد، مخاطبـان بیشـتری بـا لوگـو، پیام‌هـا و محصــولات یـک شـرکت آشـنا خواهند شـد. آگاهـی از برنـد صرفـا یـک اسـتراتژی بازاریابـی نیسـت و مفاهیـم گسترده‌تری دارد. درواقـع یـک اصطلاح جامـع بـرای بیـان میـزان آگاهـی و اطلاعات مـردم در مـورد محصــولات برنـد است. 
 آگاهــی از برنــد ســبب می‌شــود مخاطبــان، برنــد و محصــولات را بشناســند، بــه خاطــر بســپارند و بــه راحتــی بــا آنهــا ارتبــاط برقــرار کننــد.
 اگــر آگاهــی از برنــد میــان مخاطبــان هــدف تقویــت شــود، برنــد در ذهــن مصرف کننــدگان باقــی می‌مانــد. بنابرایــن زمــان خریــد، آن برنــد اولیــن گزینــه‌ای اســت کــه بــه فکرشــان می‌رســد. به عــلاوه وقتــی مشــتری‌ها از قبــل برنــدی را بشناســند، احتمــال خریــد آن از کســب‌وکار رقبــا بیشــتر اســت.

(Brand Identity) 

هویت برند
 

هویـت برنـد (brand identity )، آن چیـزی اسـت کـه می‌گوییـد و بـه آن بـاور داریـد (ماننـد: ارزش هــای شــما، نحــوه‌ی ارتبــاط بــا محصولات‎تــان و آنچــه کــه می‌خواهیــد مــردم هنــگام تعامـل بـا محصولات/خدمـات شـما احسـاس کننـد.) 
هویـت برنـد شـما بیانگـر شـخصیت کسـب‌وکارتان اسـت و می‌توانـد نویدبخـش پاسـخگویی بــه نیازهــای مخاطبیــن باشــد. بــه طــور خلاصــه، هویــت برنــد آن چیــزی اســت کــه مــردم پشــت ســرتان می‌گوینــد.

(Brand Loyalty)

وفاداری به برند

الگــوی رفتــاری کــه در آن مصرف‌کننــدگان بــه یــک برنــد خــاص مقیــد شــده و در طــول زمـان، خریدهـای مکـرری را از آن انجـام می‌دهند. وفـاداری بـه برنـد زمانـی ایجـاد می‌شـود کـه یـک شـرکت رابطـه‌ای بـر پایـه‌ی اعتمـاد را بـا مشـتریان خـود ترویـج می‌دهـد. وفـاداری بـه برنـد، بـه معنـای تعهـد مشـتری بـه یـک برنـد اسـت. ایـن تعهـد، مشـتری را وادار می‌کنـد کـه ناخـودآگاه (و بـدون توجـه بـه سـایر برندهـا، قیمـت و غیـره) محصولات و/یـا خدمـات مـورد نیـاز خـود را از برنـد مـورد نظـر بخـرد. 
وفــاداری بــه برنــد بــا وفــاداری مشــتری (customer loyalty) متفــاوت اســت. وفــاداری مشــتری از محصــولات و یــا خدمــات ایجــاد می‌شــود، درحالیکــه وفــاداری بــه برنــد بــر اســاس تصویــر برنــد ایجــاد می‌شــود.

(Brand Personality) 

شخصیت برند

منظـور از شـخصیت برنـد ایجـاد ارتبـاط میـان صفـات، ویژگی‌هـا، احساسـات و یـا اهـداف انسـانی بـا برندهـا اسـت. شـخصیت برنـد، ویژگی‌هـای انسـانی (ماننـد دلسـوزی، شـوخ طبعی، اعتمـاد، خالقیـت، صداقـت، سرکشـی و غیـره) را بـه برنـد نسـبت می‌دهـد تـا مشـتری‌ها بـا آن ارتبـاط برقـرار کننـد.

(Brand Strength) 

قدرت برند 

مقیاسـی از میـزان مؤثـر بـودن یـک برنـد در ایجـاد آگاهـی، درک مثبـت، اعتمـاد و وفـاداری در بـازار اسـت. یـک برنـد زمانـی قـوی اسـت کـه نـام برنـد، بـدون توجـه بـه محصـول، باعـث گرفتـن تصمیـم بـه خریـد شـود.

(Brand to Behavior) 

برند به رفتار

امــروز انتظــار مــی‌رود کــه مدیــران ارشــد بازاریابــی اثــر واقعــی بازاریابــی برنــد و آن اثــر خلاقانـه بـر روی رفتـار مشـتری را ارزیابـی کننـد. بـه منظـور مشـارکت حداکثـری در فـروش بلندمــدت و اهــداف کلیــدی کســب‌وکار، پژوهش‌هــای برنــد بــه رفتــار بررســی می‌کنــد کــه نوآوری‌هــا در عملکــرد برنــد نیــاز بــه اولويت بنــدی در کل قیــف دارد تـا بتوانــد مســتقیما بــر تبدیـل فـروش اثـر بگـذارد.

(Brand Touchpoint)

نقطه‌ی تماس برند

هرگونـه مواجهـه یـا تعامـل مخاطبیـن بـا برندهـا را کـه باعـث شـکل گیری تجربه‌ی مشـتری می‌شـود، نقطـه تمـاس یـا Touchpoint می‌گوینـد.

(Brick and Mortar)

کسب‌وکارهای فیزیکی

یــک فروشــگاه خرده‌فروشــی فیزیکــی بخــش از مســیر آفلاین بــرای خریــد محســوب می‌شــود.

(Business Driver)

محرک کسب‌وکار

فعالیـت یـا شـرایط خارجـی کـه بـر روی نتایـج بازاریابـی اثـر بگـذارد. ایـن مـوارد می‌تواننـد عوامــل خارجــی یــا داخلــی باشــند. عوامــل داخلــی شــامل قــرار گرفتــن در معــرض رســانه، پیــام خلاقانـه و فعالیــت تبلیغاتــی اســت. عوامــل خارجــی ماننــد قیمــت گاز و شــرایط آب وهوایــی کــه بــه وســیله‌ی بازاریــاب کنتــرل نمی‌شــود، امــا بــه عنــوان عواملــی شــناخته می‌شــوند کــه بــر نتایــج بازاریابــی اثــر می‌گذارنــد.

(Business Intelligence)

هوش تجاری

هـوش تجـاری یـا همـان BI ترکیـب فرآیندهـا وتکنولـوژی اسـت کـه داده‌هـای خـام را بـه اطلاعــات معنــادار تبدیــل می‌کنــد و بــه ســودمندی کســب‌وکارها منجــر می‌شــود. هــوش تجــاری مجموعــه‌ای از نرم افزارهــا و ابزارهــا بــرای تبدیــل داده بــه هــوش و دانــش عملــی اسـت. هـوش تجـاری BI تأثیـر مسـتقیمی بـرتصمیمـات اسـتراتژیک، تاکتیکـی و عملیاتـی ســازمان دارد و بــر اســاس واقعیت‌ها تصمیم گیــری می‌کنــد.

BMC یا (business model canvas)

بوم کسب‌وکار

بـوم کسـب‌وکار، ابـزار اسـتراتژیک مدیریتـی اسـت کـه بـا اسـتفاده از آن می‌توانیـد ایده‌هـا و مفاهیــم کســب‌وکارتان را پیش بینــی و ارزیابــی کنیــد. ایــن ســند یــک صفحــه‌ای، از نُه بخــش تشــکیل شــده و عناصــر بنیــادی کســب‌وکارتان را ارائــه می‌دهــد. همچنیــن ایــن ایده‌هــا، چهارچــوب بصــری لازم بــرای برنامه ریــزی رشــد و آنالیــز مدل هــای کســب‌وکاری تجارت‌هــا را در اختیارتــان قــرار خواهــد داد.

(Business-to-Business-B2B)

تجارت به تجارت 

شرکتی که محصول یا خدماتش را به دیگر کسب‌وکارها می‌فروشد.

(Buzz Marketing)

 بازاریابی همهمه‌ای

بازاریابــی همهمــه‌ای نوعــی اســتراتژی بازاریابــی ویروســی اســت کــه بــا خلــق محتــوا، رویدادهــای ارتباطــی و انجمــن اینفلوئنســرها، بازاریابــی دهان به دهــان ایجــاد می‌کنــد تــا انتظـارات را دربـاره‌ی محصـول یـا خدمـات افزایـش دهـد. بـرای پیگیـری بازاریابـی همهمه‌ای بایــد بــا کمــک نرم افزارهــای بررســی شــبکه‌های اجتماعــی بــر واکنــش مخاطــب نظــارت داشــت.

حرف C

(Campus Marketing)

بازاریابی دانشجو‌محور 

بازاریابــی دانشــجومحور یعنــی اســتخدام دانشــجویان بــه عنــوان ســفیر برنــد شــما در دانشـکده. آن‌هـا بـا برپایـی غرفـه یـا دادن نمونـه محصـول برنـد شـما را تبلیغـات می‌کننـد.

(CATWOE)

عنصر C در تکنیک CATWOE

عنصـر اول در CATWOE، مشـتری (Client) اسـت. یعنـی کاربـر فرآیند و یا سیسـتم. بنابراین اولیــن مرحلــه‌ی تکنیــک CATWOE بــه شناســایی افــراد و بررســی تأثیــر فرآینــد و سیســتم روی آن‌هــا، اختصــاص می‌یابد. پاســخ بــه ســؤالات زیــر فرآینــد شناســایی مشــتری‌هایتان را تســهیل می‌کنــد: 
• چه کسانی پیام ما را دریافت می‌کنند؟ 
•  چه مشکلاتی دارند؟ 
• عکس‌العمل آن‌ها چیست؟ 
•  چه کسی برنده می‌شود و چه کسی می‌بازد؟

عنصر A در تکنیک CATWOE 

منظـور از A، بازیگـران (Actors) هسـتند. آن‌هـا شـخصیت‌های کلیـدی بـه حسـاب آمـده که در فرآینـد پیاده‌سـازی تغییـرات سیسـتم و فرآیندهـا نقـش بسـزایی دارنـد و تصمیمـات شـما روی آن‌هـا تأثیرگـذار اسـت. بـه عـلاوه شـناخت اعضـای تیـم سـبب می‌شـود مناسـب‌ترین وظایـف را بـه آن‌هـا محـول کنیـد. در این مرحله باید به موارد زیر توجه کنید: 

• این تصمیمات چه تأثیری روی این افراد می‌گذارد؟ 

• عکس‌العمل آن‌ها چیست؟

عنصر T در تکنیک CATWOE 

حــرف T، بیانگــر فرآینــد تبدیــل (Transformation) اســت: 
تغییراتــی کــه در سیســتم و فرآیندهــا رخ می‌دهــد. هــر بــار کــه در مــورد فرآیندهــا تصمیم‌گیــری می‌کنیــد، بایــد در خصــوص تأثیــر آن‌هــا بــر روی سیســتم‌‌ها نیــز فکــر کنیــد؛ زیــرا هــر یــک از تصمیمــات شــما بــر روی جنبه‌هــای مختلــف کســب‌وکارتان تأثیرگــذار خواهــد بــود.

عنصر W در تکنیک CATWOE 

نمـای جهانـی (Worldview) تصویـر کلـی و تأثیـرات بزرگتـری را از فر‌آیندها و سیسـتم‌های تبدیـل شـده، ارائـه می‌دهنـد. در ایـن قسـمت بایـد بـه تصویـر بزرگ‌تـر و مشکلات موجـود فکـر کنیـد. هـر فرآینـد و سیسـتمی تأثیـرات مثبـت و منفـی خـودش را خواهـد داشـت. ایـن مرحلـه از آنالیـز CATWOE حیاتی‌تریـن بخـش اسـت زیـرا سـهامداران نسـبت بـه یـک مسـئله‌ی خـاص، دیدگاه‌هـا و روش‌هـای متفاوتـی دارنـد.

عنصر O در تکنیک CATWOE 

منظـور از حـرف O، مالـک (Owner) اسـت. یعنـی کسـی (و یـا کسـانی) کـه قـدرت کنتـرل سیسـتم را در اختیـار دارد. مالـک، بـرای اجـرا و پیاده‌سـازی سیسـتم تصمیم‌گیـری می‌کنـد و وظیفــه‌ی کنتــرل و مدیریــت نحــوه‌ی هدایــت سیســتم را بــرای حــل مشــکلات بــر عهــده دارد. 

عنصر E در تکنیک CATWOE

محدودیت هــای محیطــی (Environmental (constraints، موانــع موجــودی هســتند کــه ممکــن اســت ســبب توقــف کامــل سیســتم شــوند. قوانیــن، مســائل اخلاقی، رویکردهــای مالــی و منابــع موجــود همگــی زیرمجموعــه‌ی محدودیت‌هــای محیطــی قــرار می‌گیرنــد.

(Cause Marketing)

بازاریابی سببی 

بازاریابـی سـببی نوعـی بازاریابـی جمعـی اسـت کـه بـا تشـویق و حمایـت از کارهـای خیریـه همزمــان هــم جامعــه را بهبــود می‌بخشــد و هــم بــا افزایــش آگاهــی دربــاره‌ی یــک برنــد از کارهـای خیریـه نیـز حمایـت می‌کنـد. 

(Channels)

کانال‌ها 

کانال‌هــا بســترهای پیام‌رســانی هســتند کــه فقــط در دســترس افــراد ســازمان شــما قــرار می‌گیرنـد. کارمنـدان می‌تواننـد در کانال‌ها درباره‌ی اطلاعات محرمانـه به‌صورت‌ خصوصـی و ایمـن بـا یکدیگـر بحـث کننـد. 

(Campaigns)

کمپین‌ها 

کمپیـن زمانـی اسـت کـه یـک فعالیـت منفـرد (ماننـد ارسـال ایمیـل خوش آمدگویـی بـه مشــتریان جدیــد) بــه فهرســتی از حســاب‌ها، مخاطبیــن یــا مشــتریان بالقــوه ارســال شــود. 

(Churn rate)

نرخ ریزش 

درصد مشتریانی که یک شرکت طی مدت خاصی از دست داده است.

(Collaborative CRM)

سی آر ام مشارکتی 

نقــش اصلــی ایــن CRM مشــارکتی، ساده ســازی فرآینــد و گــردش کاری در ســاختارهای سـازمانی و سلسـله مراتب هاسـت. یـک سیسـتم CRM کامـلا مشـارکتی، مدیریـت تعامل‌هـا، تبــادل ایده‌هــا و مفهوم‌هــا و تقســیم وظایــف (میــان کارمنــدان و یــا سرپرســت‌ها) را تســهیل می‌کنــد. به علاوه با اسـتفاده از یک سیسـتم Collaborative CRM می‌توانید عملکرد درون سـازمانی، تعامـل بـا مشـتری و مدیریـت کسـب‌وکار را بـه صـورت کامـلا اتوماتیـک انجـام دهیـد. بـا ایـن کار میـزان تعامـل و موفقیـت دپارتمان‌هـا هـم بیشـتر می‌شـود.

(Cold Calling)

تماس سرد

منظــور از تمــاس ســرد، تمــاس گرفتــن بــا فــردی اســت کــه تــا بــه حــال بــا او صحبــت نکرده‌ایــد. هــدف از تمــاس ســرد فــروش محصــولات و خدمــات اســت. 
تمـاس سـرد، روشـی بـرای تعامـل شـخصی بـا فرصت‎‌هـای فـروش اسـت و بـا هـدف انتقال آن‌هــا بــه مرحلــه‌ی بعــدی فرآینــد خریــد صــورت می‌پذیــرد. تمــاس ســرد در گذشــته، طبــق روش spray and pray یـا بـه عبارتـی تیـری در تاریکـی انداختـن بـود؛ بـه ایـن معنـی کـه بـدون درنظرگرفتـن ویژگی‌هـای فـردی کـه بـا او تمـاس می‌گرفتنـد و بـدون هیـچ شـناختی، بـا همـه تمـاس گرفتـه و امیـدوار بودنـد کـه شـخص آن طـرف خـط فـرد مناسـبی باشـد. امـا در روش‌هــای بازاریابــی درون‌گــرا، فرصت‌هــای فــروش بــه وبســایت و یــا پیامتــان جــذب می‌شـوند و آنقـدر علاقه‌مند هسـتند کـه عضـو شـده و بـه سـرنخ تبدیـل شـوند.


(Cost per Lead)

هزینه‌ی جذب سرنخ 

هزینـه‌ی جـذب سـرنخ  Cost per lead نوعـی قیمت‌گـذاری در بازاریابی اسـت و بـه هزینه‌ای گفتــه می‌شــود کــه بــه ازای هــر مشــتری احتمالــی یــا ســرنخ پرداخــت می‌شــود. معیــار اندازه‌گیــری هزینــه‌ی جــذب ســرنخ زمانــی مشــخص می‌شــود کــه میــزان کارایــی فعالیــت شـما در مواجـه بـا مشـتریان احتمالـی بررسـی گـردد. مشـتریان احتمالـی افـرادی هسـتند کـه بـه دلیلـی خـاص بـه محصـول یـا خدمـات شـما ابـراز علاقـه کرده‌‏اند؛ بنابرایـن تعییـن هزینه‌ی جـذب سـرنخ بسـتگی بـه عوامـل متعـددی از جملـه میـزان خریـد مشـتریان احتمالـی دارد. هـدف از ایـن معیـار ارائـه‌ی عـددی ملمـوس بـرای تیـم بازاریابـی اسـت تـا متوجـه شـوند چـه مقـدار پـول بـرای خریـد آگهی‌هـای جدیـد هزینــه می‌شــود. 
 همچنیــن اندازه گیــری هزینه هــای جــذب ســرنخ داده هــای مهمــی را بــرای اســتفاده در محاســبه ی میــزان ســرمایه گذاری فراهــم می کنــد. در واقــع هــر مرحلــه از خریــد بایــد دارای معیارهــای مشــابه و مرتبــط بــا آن باشــد. ماننــد هزینــه ی بــرای هــر بازدیدکننــده و یــا هــر معاملــه‌ی موفقیت‌آمیــز. بــه همیــن ترتیــب، از ایــن معیارهــا می‌تــوان بــرای نظــارت بــر فعالیت‌هــای منحصربه‌فــرد ماننــد AdWords، تبلیغــات بنــر یــا تبلیغــات در شــبکه‌های اجتماعــی و یــا مجمــوع تلاش‌های بازاریابــی اســتفاده کــرد. هزینـه‌ی جـذب سـرنخ بـه طـور قابل‌توجهی در حرفه‌های گوناگـون متفـاوت اسـت و هدف نهایــی به‌حداقل رســاندن هزینــه‌ی مشــتریان بالقــوه اســت. هزینــه‌ی کــم بــه ازای کیفیــت بـالای محصـول و خدمـات، نشـانگر خوبـی بـرای عملکـرد خـوب تیـم فـروش شماسـت.

(Upselling , g-Cross)

بیش‌فروشی و فروش مکمل 

بیــش‌فروشــی Upselling زمانــی اتفــاق می‌افتــد کــه مشــتریان را متقاعــد بــه خریــد محصولــی اضافــی یــا گران‌تــر از محصــول اولیــه کنیــد. 
فــروش مکمــل Cross-selling زمانــی اتفــاق می‌افتــد کــه مشــتریان را متقاعــد بــه خریــد محصـولات مرتبـط بـا محصـول اولیـه کنیـد. به عنـوان مثـال وقتی مشـتری پرینتـر خریداری کــرده اســت، پیشــنهاد خریــد یــک اســکنر را بــه او بدهیــد و یــا در هنــگام خریــد شــامپو، حالت دهنــده مــو را نیــز پیشــنهاد دهیــد.

(CTR)

نرخ کلیک

نسـبتی کـه تعـداد دفعاتـی را کـه افـراد تبلیغـی را مشـاهده و بـر روی آن کلیـک می‌کننـد، اندازه‌گیــری می‌کنــد.  CTR از طریــق تقســیم تعــداد کلیک‌هــا بــر روی یــک تبلیــغ بــر روی تعـداد دفعاتـی کـه آن تبلیـغ نشـان داده شـده اسـت، مشـخص می‌شـود. ایـن فرمـول اغلـب بـرای اندازه‌گیـری میـزان موفقیـت یـک تبلیـغ در مقایسـه بـا دیگـر تبلیغ‌هـا بـه کار مـی‌رود.

(Closed-loop)

 حلقه‌ی بسته

اندازه‌گیــری حلقــه‌ی بســته، بــا بــه کار گرفتــن اطلاعــات مشــتری از آنچــه کــه مشــتری بـه صـورت آفلایـن، قبـل و بعـد از قـرار گرفتـن در معـرض رسـانه انجـام می‌دهـد، بینشـی ارائــه می‌دهــد. درک نحــوه‌ی واکنــش مشــتریان بــه صــورت آفلایــن، قبــل و بعــد از دیــدن تبلیـغ، شـما را قـادر می‌سـازد تـا حلقـه را بسـته و اندازه‌گیری آنلایـن و آفلایـن خـود را بـه صـورت جامـع تجزیـه و تحلیـل کنیـد. ایـن امـر بازاریابـان را قـادر می‌سـازد تـا رفتارهـا و روندهــای مصرف‌کننــده را بــه شــکلی مؤثــر شناســایی کــرده و هدف‌گیــری را بــرای فعــال سـاختن خریدهـای رسـانه‌ای بهبـود بخشـیده و تبلیغـات زائـد را حـذف کننـد.

(Competitive Analysis)

تحلیل رقابتی

بــه فرآینــد شناســایی رقبــای اصلــی و تحقیــق دربــاره‌ی محصــولات، اســتراتژی فــروش و بازاریابـی آن‌هـا، تحلیـل رقابتـی می‌گوینـد. از طریـق تحلیـل رقابتـی می‌تـوان بـه اسـتراتژی قـوی و متمایـزی بـرای یـک کسـب‌وکار رسـید و از رقبـا پیشـی گرفـت. تحلیــل رقبــا بــه شناســایی مزایــا و معایــب عملکــرد رقبــا و فرصت‌های بالقــوه‌ای جهــت بهبـود عملکـرد کمـک می‌کنـد. همچنیـن یـک کسـب‌وکار را در رأس قـرار داده و محصـولات آن را حتــی از اســتانداردهای موجــود هــم فراتــر می‌بــرد.

(Content Marketing)

بازاریابی محتوا

بازاریابــی محتــوا فرآینــد برنامه‌ریــزی، خلــق، توزیــع، به اشــتراک‌گذاری و انتشــار مطالــب بـرای رسـیدن بـه مخاطـب هـدف اسـت. ایـن شـیوه می‌توانـد عواملـی ماننـد آگاهـی از برنـد، فـروش، دسترسـی، تعامـلات و وفـاداری را افزایـش دهـد. ایـن روش ابـزار اصلـی بازاریابـی درون‌گــرا و دیجیتــال اســت زیــرا محتــوا بــه مخاطــب و موتــور جســتجوگر، ماننــد گــوگل، نشــان می‌دهــد کــه می‌تواننــد اطلاعــات مــورد نظــر خــود را در وب ببیننــد. مهم‌تریــن ابــزار بازاریابــی محتوایــی عبارتنــد از شــبکه‌های رســانه‌ی اجتماعــی، وبلاگ‌ها، محتــوای بصــری و ابزارهایــی ماننــد کتاب‌هــای الکترونیــک و وبینار.

(Controversial Marketing)

بازاریابی بحث برانگیز

بازاریابــی بحــث برانگیــز مخاطبیــن خــود را بــا چالــش روبــرو نمی‌کنند. بلکــه تکنیکــی پرسـروصدا بـرای اظهارنظـر اسـت کـه برندهـا بـا اسـتفاده از آن دربـاره‌ی ارزش‌هـای اخلاقـی خاصــی گفتگوهــای مفیــد بــه راه می‌اندازنــد. در ســال‌های اخیــر هرگونــه چالــش دربــاره‌ی مســائل اجتماعــی مهــم را بازاریابــی بحــث برانگیــز تلقــی می‌کننــد. گرچــه ممکــن اســت مشــتری‌های مخالــف ناامیــد شــوند، امــا مخاطبیــن همســاز بــا شــما بــه برندتــان متعهدتــر شــده و احتمالــش بیشــتر اســت کــه پیام‌هــای برنــد را منتقــل کننــد، چــون بــه عقیــده آن‌هــا نزدیک‌تــر اســت.

(Conversational Marketing)

بازاریابی مکالمه‌ای

بازاریابـی مکالمـه‌ای توانایـی گفتگـوی یک به‌ یک از طریـق کانال‌هـای مختلـف و جلسـات اســت تــا خواســته‌های مشــتری دربــاره‌ی چگونگــی خریــد، زمــان و مــکان آن، مشــخص شـود. ایـن نـوع بازاریابـی از گفتگـوی زنـده فراتـر رفتـه و تمـاس تلفنـی، پیامـک، پیـام رسـان فیسـبوک، ایمیـل و غیـره را شـامل می‌شود. در ایـن روش بایـد کانال‌هایی را کـه می‌تـوان از طریـق آن بـا مشـتری ارتبـاط داشـت، شناسـایی کـرد و بـدون کاهـش سـرعت پاسـخگویی، قطـع ارتبـاط یـا کاهـش بازدهـی، در آن‌هـا حضـور داشـت.

(Conversion Rate)

نرخ تبدیل

درصــدی از مخاطبــان خاصــی کــه اقــدام بازاریابــی مــورد‌نظــر را انجــام می‌دهنــد. نــرخ تبدیــل دیجیتــال بــا تقســیم تعــداد کل کلیک‌هــا بــر تعــداد تبدیل‌هــا مشــخص می‌شــود.

(Converted Lead)

سرنخ تبدیل شده

سـرنخ تبدیـل شـده، بـه تغییـر وضعیـت سـرنخ در CRM اشـاره دارد. همچنیـن واجد شـرایط بـودن یـک سـرنخ و میـزان ارزشـمندی او را بـرای پیگیـری مشـخص می‌کنـد.

(Cookies)

کوکی‌ها

بخش‌هایـی از اطلاعــاتی کـه بـه واسـطه‌ی یـک وبسـایت بـر روی کامپیوتـر کاربـر ذخیـره می‌شـوند تـا موضوعـات مـورد ترجیـح کاربـر را در بازدیدهـای بعـدی یـادآوری کننـد.

(Competitive Advantages)

مزیت رقابتی

مزیــت رقابتــی مشــخصه‌ای اســت کــه یــک شــرکت یــا ســازمان را از دیگــر رقبــا متمایــز ســاخته و ســود بیشــتری بــه آن‌هــا می‌رســاند.

(Conversion Rate)

نرخ تبدیل 

نـرخ تبدیـل معیـاری اسـت کـه نسـبت درصـد افـراد یـا بازدیدکننـدگان از یـک وبسـایت را نشـان می‌دهـد و ممکـن اسـت در دوره‌ی معینـی بـه مشـتری تبدیـل شـوند. بـه عنـوان مثـال اگـر هـدف ایـن اسـت کـه بازدیدکننـدگان فـرم خاصـی را پـر کننـد، نـرخ تبدیـل، درصـد افــرادی را نشــان می‌دهــد کــه فــرم را پــر کرده‌انــد.

(Cookie-less Advertising)

تبلیغات بدون کوکی

تأکیــد شــدید بــر روی حریــم خصوصــی و امنیــت داده‌هــای کاربــر باعــث حــذف کامــل کوکی‌هــای شــخص ثالــث تــا ســال ۲۰۲۲ بــه‌وســیله‌ی مرورگرهــای کــروم، ســافاری و فایرفاکـس شـده اسـت. در دنیـای بـدون کوکـی بازاریابـان قابلیـت فراگیـری دربـاره‌ی رفتـار آنلایـن مشتری‌هایشـان را از طریـق اطلاعات دقیـق از فروشـندگان شـخص ثالـث، از دسـت خواهنـد داد. ایـن امـر باعـث ایجـاد تغییـر قابـل توجهـی در نحـوه‌ی انجـام تبلیغـات هدفمند برنــد و شخصی‌ســازی در بازاریابــی خواهــد شــد.

(Cost Per Click-CPC)

هزینه به‌ ازای هر کلیک

هزینه یا معادل هزینه‌ای که تبلیغ‌کننده به ازای هر کلیک مشتری پرداخت می‌کند.

(Cost Per Impression-CPI)

هزینه به ازای هر نمایش 

هزینه یا معادل هزینه‌ای که تبلیغ‌کننده برای هرنمایش دیجیتال پرداخت می‌کند.

(Cost Per Point-CPP)

هزینه به ازای هر امتیاز

نســبتی بــراســاس میــزان هزینــه‌ای کــه بــرای خریــد یــک امتیــاز رتبه‌بندی یــا ارزیابــی یــک درصــد از جمعیــت یــک منطقــه، پرداختــه می‌شــود. ایــن عامــل اندازه‌گیــری کارایــی تبلیغــات اســت کــه در مقایسـه‌ی اثربخشــی تبلیغــات نقــش دارد.

(Cost Per Thousand-CPT)

هزینه به ازای هر هزار بار نمایش 

نسـبتی بـراسـاس هزینه‌ی بازاریابـی در رسـیدن بـه هـزار نفـر اسـت. هزینه‌ی کمپیـن بـر تعــداد کل مشــاهده‌ها، پاســخ‌ها یــا دسترســی تقســیم و ســپس مقــدار کل در ۱۰۰۰ ضــرب می‌شــود.

نرم‌افزار CRM

نرم‌افــزار CRM، مخفــف کلمــه Customer Relationship Management اســت و بــه نوعــی فنــاوری گفتــه می‌شــود کــه بــرای کمــک بــه شــرکت‌ها در پیگیــری مشــتریان (موجــود و بالقـوه‌ی) خـود طراحـی و توسـعه یافتـه اسـت. بـرای مثـال، سیسـتم CRM می‌توانـد مـواردی ماننـد سابقه‌ی خریـد، شـکایت مشـتری و اطلاعات حسـاب آن‌هـا را پیگیـری کنـد.

(CRM) CRM Manager

مدیر سی آر ام

متخصص تعاملات درون سـازمانی و ارتباط با مشـتریان اسـت. در تعاملات درون سـازمانی وظیفـه‌ی مدیـر CRM پیاده‌سازی و نگهـداری سیستم‌های مدیریـت ارتبـاط بـا مشـتری‌ها و پـرکـردن خـلأ میـان CRM و کاربـران اسـت.

(Cross Channel Marketing)

بازاریابی بین کانالی 

بازاریابــی بیــن کانالــی روشــی مؤثــر بــرای برنــد در ایجــاد تجربــه‌ای هماهنــگ و یکپارچــه بــرای مشــتریان هنــگام حرکــت در انبوهــی از کانال‌هــای به هم متصــل اســت. از طریــق بازاریابــی بیــن کانالــی، برندهــا از دیــد وســیع تر ســود می‌برنــد و قــادر خواهنــد بــود تــا از داده‌هایی اسـتفاده کننـد کـه از طریـق سـفر مشـتری گـردآوری شـده اسـت. ایـن امـر بـرای تعییــن نحــوه‌ی بهبــود نقــاط تمــاس در کانال‌هــای درگیــر در ایــن ســفر بــه کار مــی‌رود. بــا در اختیــار داشــتن اســتراتژی بازاریابــی چندکانالــی، مشــتریان می‌تواننــد بــه راحتــی از کانالـی بـه کانـال دیگـر منتقـل شـده و از ارتباطـی هماهنـگ و شخصی شـده بـا یـک برنـد اطمینـان حاصـل کننـد.

مسئولیت اجتماعی شرکت (CSR)

مسـئولیت اجتماعـی شـرکت یـا Corporate social responsibility بـه عملکـرد مسـئولانه‌ی شــرکت‌ها در قبــال خــود، جامعــه و محیط‌‌زیســت می‎‌پــردازد. کســب‌وکارهای مختلــف بــا اسـتفاده از برنامه‌های CSR، بـه انجـام فعالیت‌های بشردوسـتانه و یـا داوطلبانـه پرداختـه و در عیـن‌حـال برنـد خـود را تبلیـغ می‌کننـد.

(CAC) Customer Acquisition Cost

هزینه‌ی جذب مشتری 

هزینه‌ی جـذب مشـتری یعنـی تعییـن منابعـی کـه بـرای جـذب مشـتری جدیـد و ادامـه‌ی رشـد یـک شـرکت موردنیـاز اسـت. اگـر در کسـب‌وکار خـود بـه دنبـال افزایـش جـذب مشـتری و سـود بیشـترهسـتید پـس بایـد اهمیـت هزینه‌ی جـذب مشـتری و نحـوه‌ی محاسـبه‌ی آن را بدانیـد. 
هزینــه‌ی جــذب مشــتری جدیــد یکــی از مهم‌تریــن معیارهایــی اســت کــه کســب‌وکارها بـرای سـنجش میـزان موفقیـت خـود از آن اسـتفاده می‌کننـد. ایـن فاکتـور بـه شـرکت‌های در حـال رشـد نشـان می‌دهـد کـه چـه مقـدار از منابـع خـود را بایـد صـرف جـذب مشـتریان جدیــد کننــد. اگــر شــما هــم می‌خواهیــد کســب‌وکار خــود را توســعه دهیــد و همچنــان ســوددهی خــود را حفــظ کنیــد، بایــد روی نحــوه‌ی محاســبه و بهینه‌ســازی هزینــه‌ی جــذب مشــتری جدیــد در شــرکتتان کامــلا مســلط باشــید. 
سی اِی سی مجمــوع تمــام هزینه‌هایی ‌اســت کــه یـک کســب‌وکار در دوره‌ی زمانــی مشــخصی بــرای بازاریابــی و فــروش انجــام داده اســت. 
هزینــه‌ی جــذب مشــتری یــک شــرکت برابــر اســت بــا تمامــی هزینه‌هــای بازاریابــی و فروشـی کـه یـک شـرکت متحمـل می‌شـود تـا بتوانـد طـی دوره‌ی زمانـی خـاص، مشـتری جدیـدی کسـب کنـد. کل هزینه‌هـای فـروش شـامل همـه‌ی هزینه‌هـای مربـوط بـه برنامـه و بازاریابــی، حقــوق و دســتمزد، کمیســیون فــروش، هزینه‌هــای مربــوط بــه جــذب لیدهــای جدیــد یــا همــان ســرنخ‌های فــروش جدیــد و تبدیــل آن‌هــا بــه مشــتری اســت.

(Customer Analysis)

تحلیل مشتری

اســتراتژی‌های تحقیقــی کیفــی و کمــی را بــا هــدف درک بهتــر پایــگاه مشــتری، تحلیــل مشــتری می‌گوینــد. تحلیــل مشــتری معمولا از طریــق مراحــل زیــر انجــام می‌شــود: 
• تشخیص اینکه مشتریان شما چه کسانی هستند 
•کشف نیازها و نقاط درد آن‌ها (مشکلات اساسی آن‌ها) 
• بخش‌بندی مشتریان براساس ویژگی‌ها و رفتارهای مشابه
• ایجاد یک پروفایل از مشتریان ایده‌آل

(Customer Engagement)

مشارکت مشتری

بـه فرآینـد تعامـل بـا مشـتری‌ها از طریـق کانال‌هـای مختلـف و تقویـت روابـط بـا مشـتری، مشــارکت مشــتری می‌گوینــد. ایــن فرآینــد بــا اولیــن خریــد آغــاز شــده و تــا مدت‌هــا پــس از خریــد هــم ادامــه می‌یابد. شــرکت‌ها می‌تواننــد از طریــق رســانه‌های اجتماعــی، ایمیــل، وبسـایت، انجمن‌ها و یـا سـایر بسـترهای اجتماعـی اشـتراک محتـوا، بـا مشـتریان خـود ارتبـاط برقـرار کننـد.

(Customer Journey)

سفر مشتری 

سـفر مشـتری، چرخه‌ی عمـر مشـتری را بـه طـور کامـل دنبـال می‌کنـد، از مرحله‌ی آگاهـی گرفتــه تــا وفــاداری. بــا اســتفاده از ســفر مشــتری می‌توانیــد اســتراتژی‌های ارتباطی‌تــان را بـا توقعـات مشـتری در هـر مرحلـه از سـفر تطابـق دهیـد. بـرای پیـدا کـردن شـکاف‌های موجـود در ارتباطـات بایـد تمامـی مراحـل سـفر را بررسـی کـرده و نقـاط تمـاس مشـتری و خودتـان را بشناسـید. 
بــه عبارتــی دیگــر، تجربیــات و تعاملات مشــتری بــا کســب‌وکار شــما، ســفر مشــتری را شــکل می‌دهــد. تمامــی تعاملات مشــتری از طریــق کانال‌هــای مختلــف، دســتگاه‌ها و نقــاط تمــاس موجــود در مراحــل چرخــه‌ی عمــر مشــتری، زیرمجموعه‌های ســفر مشــتری هســتند.

(Customer Needs)

نیاز مشتری 

نیـاز مشـتری مشـکلاتی اسـت کـه مشـتری‌ها بـا خریـد یـک کالا یـا خدمـت درصـدد رفـع آن هسـتند. یـک نیـاز بـرای مشـتری بـه شـکل انگیـزه‌ای درمی‌آیـد تـا محصـول یـا خدمتـی را خریـداری کنـد.

(Customer retention rate)

نرخ نگهداشت مشتری 

نـرخ نگهداشـت مشـتری مشـخص می‌کنـد کـه یـک شـرکت طـی یـک دوره‌ی زمانـی خـاص چنـد درصـد از مشـتریان خـود را حفـظ کـرده اسـت. نـرخ نگهداشـت مشـتری در مقابـل نـرخ ریــزش قــرار دارد کــه میــزان ریــزش درصــد مشــتریان از دســت رفته یــک شــرکت طــی دوره‌ی زمانـی مشـخص اسـت. 
فرمول محاسبه‌ی نرخ نگهداشت مشتری: 

((مشتریان حاضر در دوره‌ی زمانی مشخص _ مشتریان جدید) / تعداد اولیه) × ۱۰۰

(Customer Self Service)

سرویس شخصی مشتری

خدمــت شــخصی مشــتری (CSS) ابــزاری اســت کــه مشــتری را قــادر می‌ســازد جنبه‌های مختلــف تجــارت خــود بــا شــرکت را در زمــان مناســب اداره کنــد. نمونــه‌ای از CSS تیکــت پشــتیبانی و پایــگاه دانــش اســت.

(Customer Analysis)

تحلیل مشتری

اســتراتژی‌های تحقیقــی کیفــی و کمــی را بــا هــدف درک بهتــر پایــگاه مشــتری، تحلیــل مشــتری می‌گوینــد. تحلیــل مشــتری معمولا از طریــق مراحــل زیــر انجــام می‌شــود: 
• تشخیص اینکه مشتریان شما چه کسانی هستند 
• کشف نیازها و نقاط درد آن‌ها (مشکلات اساسی آن‌ها) 
• بخش‌بندی مشتریان بر اساس ویژگی‌ها و رفتارهای مشابه 
. ایجاد یک پروفایل از مشتریان ایده‌آل

(Customer centric)

مشتری‌مداری

مشـتری مـداری شـیوه‌ای از کسـب‌وکار اسـت کـه در آن همـه‌ی اعضـای تیـم و سـازمان تلاش می‌کنند تـا مشـتری در تمـام مراحـل خریـد تجربه‌ی مثبتـی داشـته باشـد. مشـتری‌مــداری و صمیمیــت بــا مشــتری رضایــت و وفــاداری مشــتری را بــه همــراه دارد و وقتــی مشــتری خوشــحال باشــد آن کســب‌وکار را بــه مشــتری‌های دیگــر هــم توصیــه می‌کنــد. بنابرایـن، اهمیـت مشـتری‌مـداری در کسـب‌وکار بسـیار زیـاد اسـت. هرگونـه تصمیم‌گیری دربـاره‌ی محصـول، بازاریابـی محصـول یـا نحـوه‌ی فـروش محصـول و خدمـات، بایـد بـا درک ایـن موضـوع آغـاز شـود کـه در نهایـت آن محصـول بـرای کیسـت و آن‌هـا بـه چـه دلیـل بـه آن محصـول نیـاز دارنـد. بـه ایـن معنـا کـه از همـان ابتـدا می‌دانيد کــه مشــتری بالقــوه کیســت و بــرای کمــک بــه آن‌هــا در دســتیابی بــه اهدافشــان بــه هــر قیمتــی بــه آن‌هــا کمــک می‌کنیــد.

(Customer churn rate)

نرخ ریزش مشتری

ریـزش مشـتری زمانـی اتفـاق می‌افتـد کـه مشـتریان فعلـی مایـل بـه گرفتـن محصـول یـا خدمـات از شـما نباشـند. شــما می‌توانیــد میــزان نــرخ ریــزش مشــتری Customer churn rate خــود را بــا یــک یــا چنــد روش زیــر اندازه‌گیــری کنیــد: 
• تعداد کل مشتریانی که در یک دوره‌ی خاص از دست داده‌ايد  
• درصد مشتریانی که در یک دوره‌ی خاص از دست داده‌اید  
• کاهش ارزش تجاری‌تان
• درصد کاهش ارزش تجاری‌تان

(Customer Club)

باشگاه مشتریان

باشــگاه مشــتریان (Club Loyalty) یکــی از مهم‌تریــن راهکارهــا بــرای افزایــش رضایــت مشـتری اسـت. باشـگاه مشـتریان یـک محـل مجـازی یـا حقیقـی اسـت کـه مشـتریان یـک مجموعــه می‌تواننــد در آن عضــو شــده و از امکانــات خــاص آن بهره‌منــد شــوند. ارائــه‌ی پیشــنهادات ویــژه، دسترســی ســریعتر بــه محصــولات جدیــد، تخفیف‌های شــگفت‌انگیز و حتــی ارائــه‌ی کالای رایــگان از امکانــات خــاص باشــگاه مشــتریان کســب‌وکارهای مختلــف اسـت.

(Customer Empathy)

همدلی با مشتری

همدلــی بــا مشــتری نتيجه‌ی درک عمیــق مشــتری‌ها اســت. همدلــی بــا مشــتری یعنــی احساسـات، عواطـف، انگیزه‌ها و ناراحتـی مشـتری‌ها را درک کنیـد. کسـی کـه همدلـی بـا مشـتری را می‌دانـد، مشـتری بـرای او صرفـا یـک "کاربـر" یـا "مشـتری" نیسـت؛ بلکـه یـک "انسـان" اسـت.

(Customer success management)

مدیر موفقیت مشتری

مدیــر موفقیــت مشــتری CSM وظیفــه دارد کــه در مســیر و فرآینــد خریــد، مشــتری را تــا مرحلـه‌ی پشـتیبانی راهنمایـی کنـد. او بـه جـای اینکـه فقـط وظیفه‌ی پشـتیبانی و خدمـات مشــتریان را برعهــده داشــته باشــد، بــا آن‌هــا ارتبــاط مســتقیم برقــرارکــرده و پیشــنهادهای ارزشــمند و بــه موقعــی را ارائــه می‌دهــد. ایــن موضــوع بــه رشــد مشــتری و دســتیابی بــه اهــداف شــرکت کمــک کــرده و باعــث ایجــاد ارتباطــات مؤثــر می‌شــود. بنابرایـن مدیـر موفقیـت مشـتری بـه نوعـی مربی مشـتری شـما اسـت. یـک مدیـر موفقیت مشـتری فرآینـد فـروش را بـه مشـتری توضیـح داده و ایـن اطمینـان را بـه او می‌دهـد کـه پــس از خریــد همــه چیــز به‌ خوبــی پیــش خواهــد رفــت. اگــر مشــتری‌ها ســؤال داشــته باشند، آن را مسـتقیما بـا مدیـر موفقیـت مشـتری CSM در میـان می‌گذارنـد و بـرای حـل مشکلات استرس‌زا و چالش برانگیــز از او کمــک می‌گیرنــد.

(Customer Experience)

تجربه‌ی مشتری

تجربه‌ی مشـتری نتیجه‌ی هـر ارتباطـی اسـت کـه یـک مشـتری بـا کسـب‌وکار شـما دارد، از وبگــردی گرفتــه تــا صحبــت بــا پشــتیبانی و دریافــت محصــول یــا خدمتــی کــه از شــما خریـده اسـت. هــرچــه تجربــه‌ی مشــتری بهتــر باشــد مشــتریان بیشــتر می‌شــوند و بازخوردهــای مثبــت بیشــتری دریافــت می‌کنیــد و همزمــان شــکایات مشــتریان هــم از شــما کمتــر می‌شــود.

(Customer lifetime value)

ارزش طول عمر مشتری 

ارزش طـول عمـر مشـتری عبـارت اسـت از، ارزش کلـی مشـتری در یـک کسـب‌وکار در طـول مـدت زمانـی کـه مشـتری و کسـب‌وکار بـا هـم در ارتبـاط هسـتند.

(Customer Loyalty Program)

برنامه‌ی وفاداری مشتری

برنامـه‌ی وفـاداری مشـتری برنامـه‌ای اسـت بـرای ارائـه‌ی پـاداش به مشـتریانی که همیشـه از یــک برنــد خریــد می‌کننــد. یــک برنامــه‌ی وفــاداری می‌توانــد بــه مشــتریان کالا، پــاداش، کوپـن یـا حتـی پیش فـروش محصـولات ارائـه کنـد.

(Customer Marketing)

بازاریابی مبتنی بر مشتری

بازاریابــی مبتنــی بــر مشــتری بــر مشــتری فعلــی تمرکــز می‌کنــد، تــا بــا محصــول یــا خدمـات آن‌هـا را خوشـحال کنـد و بـه مبلغـان برنـد تبدیـل شـوند. ایـن اسـتراتژی مهمـی اســت چــون هزینــه‌ی جــذب مشــتری از هزینــه‌ی حفــظ مشــتری فعلــی بالاتر اســت.

(Customer retention)

بازگشت مشتری

توانایــی یــک شــرکت در تبدیــل مشــتریان احتمالــی بــه مشــتریان وفــادار و جلوگیــری از روی آوردن آن‌هــا بــه رقبــا را حفــظ و بازگشــت مشــتری می‌گوینــد. بازگشــت مشــتری، معیــاری بــرای ســنجش میــزان رضایــت مشــتریان ازکیفیــت محصــول و خدمــات اســت. بــا اســتفاده از اســتراتژی‌های بازگشــت مشــتری، وفــاداری مشــتریان را بهبــود بخشــیده و ارزش طــول عمــر مشــتری (customer lifetime value) را افزایــش دهیــد.

(Customer Retention Rate)

نرخ حفظ مشتری

درصد مشتریانی که یک شرکت در یک دوره‌ی زمانی مشخص حفظ کرده است.

(Customer Effort Score)

شاخص CES یا تلاش مشتری

شــاخص تــلاش مشــتری یــا CES یکــی از شــاخص‌های ســنجش رضایــت مشــتری اســت کـه میـزان تلاش مشـتریان بـرای رفـع مشکلات‌شان هنـگام اسـتفاده از محصـول شـما را اندازه‌گیــری می‌کنــد. ایــن نظرســنجی بررســی می‌کنــد مشــتریان بــرای اینکــه مشــکلی را موفقیت‌آمیــز حــل کننـد یـا کاری را بـه انجـام برسـانند چقـدر نیـاز بـه تلاش دارنـد؟ مثـلا انجـام یـک خریـد اینترنتـی چقـدر بـرای آن‌هـا سـاده یـا دشـوار اسـت. معمـولا جـواب ایـن سـؤال عـددی بیـن ۱ (کمتریـن میـزان تلاش) تـا ۷ ( بیشـترین مقـدار تـلاش) اسـت. 

(Customer Experience)

تجربه‌ی مشتری 

تجربـه‌ی مشـتری نتیجـه‌ی هـر ارتباطـی اسـت کـه یـک مشـتری بـا کسـب‌وکار شـما دارد، از وبگــردی گرفتــه تــا صحبــت بــا پشــتیبانی و دریافــت محصــول یــا خدمتــی کــه از شــما خریـده اسـت. هــرچــه تجربــه‌ی مشــتری بهتــر باشــد مشــتریان بیشــتر می‌شــوند و بازخوردهــای مثبــت بیشــتری دریافــت می‌کنیــد و همزمــان شــکایات مشــتریان هــم از شــما کمتــر می‌شــود.

(Customer Experience CX-Management)

مدیریت تجربه‌ی مشتری

فرآینـد و عملکـرد مبتنـی بـر فنـاوری ردیابـی، نظـارت و سـازماندهی هـرگونـه تعامـل میـان مشـتری و شـرکت در طـول سـفر مشـتری بـا هـدف اصلـی افزایـش رضایـت و وفـاداری مشـتری.

(Customer Journey)

سفر مشتری

نقـاط تمـاس آنلایـن و آفلایـن کـه نحـوه‌ی روبـرو شـدن مشـتری بـا یـک برنـد، گشـتن بـه دنبـال اطلاعــات بیشــتر و تصمیــم بــه خریــد را تعییــن می‌کنــد. برندهــای موفــق بــر روی توســعه‌ی ســفری یکپارچـه از آگاهـی تـا مشـارکت و تـا خریـد تمرکـز دارنـد تـا اطمینـان حاصـل کننـد کـه نقـاط تمـاس بـا یکدیگـر ارتبـاط داشـته و تجربـه‌ی مشـتری را گسـترش می‌دهنـد. همچنیـن مسـیر خریـد را ببینـد.

(Customer Relationship CRM-Management)

مدیریت ارتباط با مشتری

فنـاوری کـه بـرای خودکارسـازی و مدیریـت تعامـل بـا مشـتریان و مشـتریان بالقـوه بـه کار مـی‌رود. هـدف آن بهبـود ارتباطـات مشـتری، فـروش سـاده و خـودکار، بازاریابـی، خدمـات و پشـتیبانی مشـتری است.


(Customer Retention)

حفظ مشتری 

حفـظ مشـتریان فعلـی بـه نحـوی فعـال مرتبـط بـا برنـد بـه وسـیله‌ی خریـد. بـه طـور متوسـط بـه دســت آوردن مشــتری جدیــد پنــج برابــر بیشــتر از حفــظ مشــتریان موجــود بــرای برندهــا هزینــه دارد.

(Customer Satisfaction)

رضایت مشتری 

رضایـت مشـتری شـاخصی اسـت کـه مشـخص می‌کنـد محصـول، خدمـات و تجربـه‌ی کلـی از برنـد شـما، انتظـارات مشـتری را بـرآورده می‌کنـد یـا خیـر. ایـن یعنـی شـرکت شـما کار خـود را بـه درسـتی انجـام داده و توانسـته اسـت رضایـت مشـتری خـود را جلـب کنـد.

حرف D

(Data Deprecation)

عدم تأیید داده‌ها

تحلیلگــر ارشــد شــرکت تحقیقاتــی فارســتر در مقالــه‌ای بــه نــام "بــا افزایــش عــدم تأییــد داده‌هــا، بازاریاب‌هــای B2C بایــد در اســتراتژی‌های پلتفــرم مدیریــت داده‌ی خــود تجدیــد نظــر کننــد" بیــان مــی‌دارد کــه: "عــدم تأییــد داده‌هــا ردیابــی و دسترســی بــه داده‌هــای مشـتریان را بـه دلایلی چـون اقدامـات نظارتـی، مرورگرهـا، پلتفـرم بسـته (walled-garden) و یـا اقدامـات مصرف‌کننـده محـدود می‌کنـد" (۱۹ اوت ۲۰۲۰ ). تـا زمانـی کـه بازاریابـان نویـن و پلتفرم‌هــای مدیریــت داده (DMP) بــرای ســازگاری بــا محدودیت‌هــای تغییــر داده تکامــل نیابنــد مفاهیمــی چــون ایجــاد مخاطــب، هدف‌گــذاری و جــذب مشــتری در دنیــای بــدون کوکـی تقریبـا ناممکـن خواهـد شـد. 

(Data_driven Marketing)

بازاریابی داده محور

بازاریابــی داده محــور رویکــرد بهینه‌ســازی ارتباطــات برنــد بــراســاس اطلاعات مشــتری اســت. بازاریابــان داده محــور از داده‌ی مشــتری اســتفاده می‌کننــد تــا نیازهــا، خواســته و رفتــار آن‌هــا را پیش بینــی کننــد. چنیــن اطلاعــاتی بــه توســعه‌ی اســتراتژی‌های بازاریابــی شخصی‌سازی شــده کمــک می‌کنــد. فقــط بــا اســتفاده از بازاریابــی داده محــور اســت کــه می‌توانیــد بــه بالاتریــن میــزان بازگشــت ســرمایه (ROI) دســت یابید.

(Data Governance)

حاکمیت داده‌ها

سیسـتمی متشـکل از تصمیمـات و مسـئولیت پذیری‌ها کـه بـرای تضمیـن دقـت، کیفیـت و کاربــردی بــودن داده‌هــا پیاده‌ســازی شــده. فرآینــد حاکمیــت داده‌هــای تکامــل بازاریابــی مـواردی چـون اعتبارسـنجی خـودکار داده‌هـا را شـامل می‌شـود کـه معـرف بـودن داده‌هـا را تضمیــن می‌کنــد و ناهنجاری‌هــا، داده‌هــای مشــکوک و فعالیت‌هــای جعلــی و تقلبــی را شناســایی می‌کنــد.

(Data Literacy)

سواد داده

توانایـی اسـتخراج اطلاعـات با معنـی از داده‌هـا. پیچیدگـی تحلیـل داده‌هـا به ویـژه هنـگام کار بــا کلان داده (Big data)، بــه ایــن ســواد داده نیازمنــد اســت. ســواد داده تنهــا شــامل سـواد آمـاری نیسـت بلکـه مـواردی چـون دانـش نحـوه کار بـا مجموعـه‌ی داده‌هـای بـزرگ، نحـوه اتصـال مجموعه‌هـای مختلـف داده بـه یکدیگـر و نحـوه‌ی تفسـیر آن‌هـا را هـم شـامل می‌شــود.

(Data Management Platform-DMP)

پلتفرم مدیریت داده

پلتفــرم فنــاوری کــه بــرای گــردآوری و مدیریــت داده‌هــا بــه کار مــی‌رود. داده‌هایــی کــه عمدتــا بــرای اهــداف بازاریابــی دیجیتــال اســتفاده می‌شــوند. ایــن پلتفــرم امــکان تولیــد بخش‌هایــی مربــوط بــه مخاطبــان را فراهــم می‌کنــد کــه بــرای هــدف قــراردادن کاربرانــی خــاص در کمپین‌هــای تبلیغاتــی آنلایــن اســتفاده می‌شــوند.

(Data Mapping)

نقشه‌برداری از داده‌ها

مجموعــه‌ای از قوانیــن یــا رویه‌هــا کــه به دقــت، داده‌هــای یــک سیســتم اطلاعــاتی را بــا داده‌هــای سیســتم اطلاعــاتی دیگــر تطابــق می‌دهــد یــا بــه هــم متصــل می‌کنــد. ارزش نقشــه برداری از داده‌هــا بــه طــور خــاص در انتقــال و ادغــام داده‌هــا مشــخص می‌شــود.

(Data Modeling)

مدلسازی داده‌ها

فرآینـد فناورانـه سـازماندهی داده‌هـا در جهـت همسوسـازی تصمیمـات بازاریابـی و تحلیـل کمپین‌هـای بازاریابـی بـرای اطلاع از روش‌هـای بازاریابی اسـتراتژیک.

(Data Preparation)

آماده‌سازی داده‌ها

فرآینـد گـردآوری، پالایـش و یکپارچه‌سـازی داده‌هـا بـر روی یـک فایـل یـا جـدول داده، در درجـه‌ی اول بـرای اسـتفاده در تحلیل‌هـا.

(Dead Lead)

سرنخ مرده

سـرنخ‌های مـرده درواقـع علاقه‌ای بـه خدمـات یـا محصـولات شـرکت ندارنـد. تیـم فـروش هـم تعامـل بـا ایـن سـرنخ‌ها را متوقـف کـرده اسـت.

(Demand Side Platforms-DSP)

پلتفرم‌های سمت تقاضا

برنامه‌هایــی بــرای مدیریــت کمپین‌هــای تبلیغاتــی کـه امکاناتــی را بــرای خریــد تبلیغــات آنلایـن در لحظـه فراهـم می‌کنـد و بـه تبلیغ‌کننـدگان ایـن توانایـی را می‌دهـد کـه هنـگام مــرور وبســایت‌ها توســط مصرف‌کننــدگان، مخاطبــان خواسته شــده را هــدف قــرار دهنــد.

(Designated Market Area-DMA)

ناحیه بازاری تعیین شده

یــک ناحیــه‌ی جغرافیایــی کــه در آن ایســتگاه‎‌های تلویزیونــی بازارهــای خانگــی در بحــث مجمـوع سـاعات تماشـای تلویزیـون نسـبت بـه سـایرین برتـری دارنـد. تعـداد ۲۱۰ ناحیـه‌ی DMA در سراسـر ایـاالت متحـده، هاوایـی و بخش‌هایـی از آلاسـکا وجـود دارد. حـد و مرزهـای ایـن DMAهـا و داده‌هـای آن‌هـا تحـت مالکیـت شـرکت The Nielsen Company اسـت.

(Differential Discount)

تخفیف افتراقی

تخفیـف افتراقـی یـک سـناریوی تخفیف‌دهـی خـاص اسـت. ایـن نـوع تخفیـف فقـط بـه مشــتریانی کــه شــرایط ویــژه‌ای دارنــد، تعلــق می‌گیــرد و متفــاوت از انــواع تخفیف‌هــای اســتانداردی اســت کــه بــه مشــتریان ارائــه می‌شــود.

(Digital Attribution Models)

مدل‌های انتساب دیجیتال

فرآینــدی بــرای تجزیه و تحلیــل کلان داده کــه تأثیــرات روش‌هــای مختلــف بازاریابــی دیجیتـال (ایمیـل، نمایـش دیجیتـال تبلیغـات و رسـانه‌های پولـی) در تبدیـل یـک فـرد بـه مشــتری واقعــی را اعتبارســنجی می‌کنــد. دو نــوع مــدل انتســاب وجــود دارد: تکبرخــوردی و چندبرخــوردی.

(Digital Display)

نمایش دیجیتال

تبلیغاتـی کـه در بخش‌هـای مجـزای یـک وبسـایت کـه بـرای تبلیغـات پولـی رزرو شـده ظاهــر می‌شــوند. ایــن بخش‌هــا شــامل باکس‌هایــی در بــالای صفحــات وب، بنرهــا یــا بیلبوردهـای بـزرگ متنـی یـا ویدئـو می‌شـوند. تبلیغـات نمایـش دیجیتـال بـا هـدف تبدیـل ســریع افــراد بــه مشــتری ایجــاد می‌شــوند.

(Digital Marketing)

دیجیتال مارکتینگ یا بازاریابی دیجیتال

تمامــی اقدامــات مربــوط بــه بازاریابــی کــه بــا اســتفاده از دســتگاه‌های الکترونیکــی و اینترنــت صــورت می‌پذیرنــد، بازاریابــی دیجیتــال نــام دارد. درحــال حاضــر کســب‌وکارها از کانا‌ل‌هــای دیجیتــال (ماننــد موتورهــای جســتجو، شــبکه‌های اجتماعــی، ایمیــل و وبسـایت‌ها) جهـت ارتبـاط بـا مشـتریان فعلـی و بالقـوه اسـتفاده می‌کننـد. در ایـن شـیوه بیـش از روش‌هـای سـنتی بـه مخاطبان دسترسـی وجـود دارد. همچنین روشـی ارزانتر اسـت کـه اجـازه می‌دهـد تـا صاحبـان کسـب‌وکار موفقیـت خـود را بـه شـکل روزانـه اندازه‌گیـری و بــه دلخــواه هدف‌گــذاری کننــد.

(Direct to Consumer-DTC)

مستقیم به مصرف‌کننده

بـه صـورت آنلایـن کار می‌کنـد و بـدون حضـور فیزیکـی بـه مشـتریان شـرکتی کـه عمدتـا خدمت رســانی می‌کنــد. شــرکت‌های TOMS shoes ,Warby Parker ,Birchbox نمونه‌هایــی از ایـن نـوع شـرکت‌ها هسـتند. Wayfair و آمـازون جـزو شـرکت‌های خرده‌فروشـی محسـوب می‌شـوند. ایـن شـرکت‌ها روش‌هـای سـنتی فـروش را به کلـی از بیـن بـرده و تغییـر داده‌انـد.

DoubleClick Campaign Manager (DCM)

مدیریت‌کننده کمپین دابل کلیک

سـرورهای تبلیـغ شـخص ثالـث کـه بـه بازاریاب‌هـا امـکان ایـن را می‌دهـد کـه کمپین‌هـای نمایــش تبلیــغ از طریــق دابل کلیــک را برنامه‌ریــزی و اجــرا کننــد و مــورد ســنجش قــرار دهنــد. GCM جایــی اســت کــه تبلیغ‌کننــدگان تبلیغــات را می‌ســازند، تگ‌هــای floodlight را ایجـاد و بـه برنامـه مدیریـت تـگ گـوگل ارسـال می‌کننـد و نیـز کارهـای ترافیـک سـایت را انجــام می‌دهنــد.

حرف E

(Earned Media)

معروفیت به‌ دست آمده 

اینکــه یــک برنــد از روش‌هــای مختلــف مثــل دهان به دهــان چرخیــدن، نظــرات مثبــت، پســت‌ها و ریپســت‌های شــبکه‌های اجتماعــی، توصیــه‌ی افــراد بــه یکدیگــر، اشــاره خبرگزاری‌هــا بــه آن و غیــره بــر ســر زبان‌هــا بیفتــد. چــه از طریــق محتــوای بســیار جــذاب باشـد یـا رهبـری فکـری یـا مشـتری‌مداری فوق‌العاده، بـه رسـمیت شـناخته شـدن نتیجـه‌ی ایــن معروفیــت از طریــق رســانه‌ها اســت.

(Email Marketing)

بازاریابی ایمیلی یا ایمیل مارکتینگ

بازاریابــی ایمیلــی یــا ایمیــل مارکتینــگ کانالــی بازاریابــی اســت کــه در آن شــرکت‌ها محتـوای آموزشـی یـا سـرگرم‌کننده و تبلیغاتـی را بـا رعایـت اصـول تجـاری بـه فهرسـتی از افـراد ارسـال می‌کننـد کـه در کمپیـن بازاریابـی، ایمیـل خـود را ثبـت کرده‌انـد. هـدف اصلـی ایــن روش عمیق‌تــر کــردن رابطــه بــا مشــتری یــا خریــدار و هدایــت افــراد بــه وبســایت یــک شــرکت یــا خریــد از بخــش فــروش اســت. ایــن شــیوه همچنــان یکــی از مقــرون بــه صرفه‌تریــن و بهتریــن روش‌هــای بازاریابــی دیجیتــال در نــرخ تبدیــل اســت.

(Event Marketing)

بازاریابی رویدادی

بازاریابــی رویــدادی یعنــی برنامــه‌ریــزی، ســازماندهی و اجــرای یــک رویــداد بــرای تبلیــغ برنــد، محصــول یــا خدمــات. رویدادهــا حضــوری یــا آنلایـن رخ داده و کمپین‌هــا رویــداد را میزبانــی، اجــرا کــرده یــا بــه عنــوان حامــی مالــی در آن شــرکت می‌کننــد.

(Experiential Marketing)

بازاریابی تجربی

بازاریابــی تجربــی رویدادهــا، تجربه‌هــا و معاملات‌ حضــوری را شــامل می‎‌شــود کــه بیــن برنــد و مخاطــب ارتبــاط عاطفــی ایجــاد می‌کنــد. بازاریابــی تجربــه‌ای بازاریابــی رویــدادی را یــک قــدم فراتــر می‌بــرد تــا شــرکت‌کننده‌ در پایــان عـلاوه بــر اطلاعــات بــه دســت آورده دســتاورد دیگــری هــم داشــته باشــد. مثــلا در HubSpot کنفرانس‌هــای INBOUND برگــزار می‌شــود تــا بــا ایجــاد فرصت‌هــای شـبکه‌ای، برنامه‌هـای سـرگرمی و مهمانـی، صـرف غـذا و رویدادهـای بـه یادماندنـی، تجربـه بـی نظیـری را در اختیـار مشـتری قـرار دهـد.

(External Factors)

عوامل خارجی

عوامـل محیطـی بـازار توسـط فعالیت‌هـای بازاریابـی قابـل کنتـرل نیسـتند امـا هنـوز تصـور می‌شـود کـه تأثیـری روی خروجـی بازاریابـی داشـته باشـد مثـل قیمـت سـوخت و آب‌وهـوا.

حرف F

(Field Marketing)

بازاریابی میدانی

بازاریابـی میدانـی یعنـی فراهـم کـردن محتـوای فـروش ماننـد موردپژوهـی، نظـرات کاربـران دربـاره محصـول، مقایسـه بـا سـایر محصـولات و کارهـای دیگـر تـا مشـتری در مراحـل پایانـی جسـتجوی محصـول بـه خریـد دسـت بزنـد. 


File Transfer Protocol (FTP)

پروتکل انتقال فایل

فرآینــدی کــه بــرای انتقــال دیجیتــال فایل‌هــا طراحــی شــده. فایل‌هایــی کــه روی یــک سـرور FTP آپلـود شـده‌اند، می‌تواننـد توسـط یـک کلاینـت FTP مثـل یـک مرورگـر وب یـا نرم افــزار FTP یــا یــک رابــط کاربــری مبتنــی بــر متــن دانلــود یــا بازیابــی کــرد.

Fiscal Year or Full Year (FY)

سال مالی یا سال کامل

دوره‎‌‌‌‌‌‌ای 12 ماهــه کــه یــا بــر طبــق ســال مالــی شــرکت یــا طبــق ســال تقویمــی محاســبه می‌شــود.

(Flat discount)

تخفیف ثابت

تخفیـف ثابـت یـک تخفیـف تعییـن شـده بـرای مشـتریان موجـود و مشـتریان احتمالـی اســت و میــزان آن تغییــر نمی‌کنــد.

(Fractional Attribution)

انتساب کسری 

چشـم اندازهای از هم گسـیخته‌ی بازاریابـی را تشـخیص می‌دهـد و تنـوع تأثیـرات غیرخطـی روی تصمیمــات خریــد مصرف‌کننــده را اعتبارســنجی می‌کنــد و بــر اســاس الگوریتم‌هــا بــه روش‌هـای بازاریابـی اعتبـار سفارشـی می‌بخشـد.

(Frequency)

تناوب

تعــداد دفعاتــی کــه یــک پیــام تبلیغاتــی طــی یــک دوره‌ی زمانــی معیــن بــه یــک فــرد یــا خانــواده نمایــش داده می‌شــود. تنــاوب یــا فرکانــس را می‌تــوان بــا تقســیم امتیــاز رتبه‌بنـدی ناخالـص کلـی بـر روی دسترسـی (Reach) بـه دسـت آورد. هرچـه مقـدار فرکانـس بیشـتر باشـد بـه معنـی ایـن اسـت کـه افـراد بیشـتری تبلیـغ شـما را دیـده یـا شـنیده‌اند.

حرف G

(Gamification)

گیمیفیکیشن

گیمیفیکیشــن را می‌تــوان هنــر اســتفاده از مکانیزم‌هــای بــازی در فضاهایــی کــه بــرای بــازی طراحــی نشــده‌اند، بیــان کــرد. گیمیفیکیشــن بازی‌ســازی یــا بــازی‌کاری هــم ترجمــه می‌شود امـا عمومـا بـرای بیـان سـاده‌تر از همـان گیمیفیکیشـن اسـتفاده می‌شـود . اجـرای گیمیفیکیشـن بـه کارگیـری تفکـر در قالـب بـازی در زمینه‌هـای غیرمرتبـط بـا بـازی اسـت.

General Data Protection Regulation (GDPR)

اقدامات نظارتی عمومی برای حفاظت از داده

اشـاره بـه قانـون جدیـد محرمانگـی و امنیـت داده‌ها در منطقـه اروپا دارد کـه از تاریخ ۲۵ مــی ۲۰۱۸ قابلیــت اجرایــی پیــدا کــرده. ایــن قانــون بــه خوبــی جایگزیــن دســتورالعمل حفاظــت از اطلاعــات اتحادیه‌ی اروپــا شــده کــه اولين‌بار در ســال ۱۹۹۵ بــه اجــرا درآمــد. GDPR کــه جــزو ســختگیرانه‌ترین قوانیــن ایمنــی و حفــظ حریــم شــخصی در دنیــا اســت، شـرکت‌ها را ملـزم می‌کنـد کـه از اطلاعـات خصوصـی و حریـم شـخصی شـهروندان اتحادیـه‌ی اروپـا در تراکنش‌هـای بیـن اعضـای ایـن اتحادیـه محافظـت کننـد. تمامــی شــرکت‌هایی کــه اطلاعــات خصوصــی شــهروندان اتحادیه‌ی اروپــا را ذخیــره و پـردازش می‌کننـد اعـم از اطلاعـات هویتـی، داده‌هـای مربـوط بـه وب، اطلاعـات بیومتریـک، داده‌هــای ژنتیکــی و ســلامت، دیدگاه‌هــای سیاســی، گرایش‌هــای جنســیتی و داده‌هــای قومیتـی یـا مربـوط بـه نـژاد صرف‌نظـر از اینکـه بـه طـور فیزیکـی در اتحادیـه‌ی اروپـا مسـتقر هسـتند یـا نـه بایـد از ایـن مقـررات پیـروی کننـد. عـدم موفقیـت در ارائـه‌ی سـطحی منطقی در حفاظـت از اطلاعـات خصوصـی می‌توانـد جریمـه‌ی هنگفتـی را در پـی داشـته باشـد.

(Global Marketing)

بازاریابی جهانی

بازاریابــی جهانــی بــر نیــاز مشــتری‌های خریــدار در کشــورهای دیگــر تمرکــز می‌کنــد. اســتراتژی بازاریابــی جهانــی ترغیــب کســب‌وکار بــه انجــام تحقیــق بــر روی بــازاری جدیــد اسـت، تـا کشـورهایی را کـه محصولـش در آن بـه فـروش می رسـد، شناسـایی کنـد و برنـد را جــوری بومــی نشــان دهــد کــه نیازهــای مشــتری هــدف را منعکــس نمایــد.

(Google Tag Manager-GTM)

مدیریت‌کننده تگ گوگل 

پلتفرمـی رایـگان کـه بازاریابـان را قـادر می‌سـازد بـه راحتـی تکـه کدهایـی را بـرای ردیابـی مشــتریان جدیــد، تحلیل‌هــای وبســایت، هدفگــذاری مجــدد و ... بــه وبســایت و اپ خـود اضافـه کننـد.

Gross Rating Point (GRP)

امتیاز رتبه‌بندی ناخالص

نشـان دهنده‌ی دسـتیابی بـه یـک درصـد از بـازار هـدف اسـت. بـرای مثـال یـک برنامـه‌ی تلویزیونـی کـه 5 GRP را ارائـه می‌کنـد درواقـع بـه ۵ درصـد از مخاطبـان هـدف دسـت یافته. در برنامــه زمانــی مربــوط بــه یــک رســانه کــه چندیــن تبلیــغ نمایــش داده می‌شــود، GRP برابــر اســت بــا حاصل ضــرب ریــچ یــا دســتیابی برنامــه‌ی زمانــی و میانگیــن تنــاوب یــا فرکانـس نمایـش تبلیـغ. بـرای نمونـه اگـر ریـچ برابـر بـا ۳۰ و فرکانـس برابـر ۳ باشـد آنـگاه GRP برابــر اســت بــا ۳×۳۰ کــه می‌شــود ۹۰ . گاهــی متــرادف بــا امتیــاز رتبه‌بنــدی هــدف (TRP) هــم اســتفاده می‌شــود.

(Growth hacking)

هک رشد

هــک رشــد از تکنیک‌هــای بازاریابــی گســترش تکنولــوژی شــرکت‌های نوپــا بــا اســتفاده ازتفکـر تحلیلــی و معیارهـای اجتماعـی بــرای فــروش محصــولات و ارائــه‌ی بهتــر آنهاسـت. خلــق رشــد را می‌تــوان بخشــی از اکوسیســتم بازاریابــی آنلایـن درنظــر گرفــت. خیلــی از اوقــات خالــق رشــد از SEO، تحلیــل ســایت‌ها، بازاریابــی محتــوا و تســت‌های A/B اســتفاده می‌کنــد. هکرهــای رشــد از روش‌هــای کم هزینــه و جایگزین‌هــای مناســب بــرای بازاریابــی ســنتی اســتفاده می‌کننــد.

(Guerrilla Marketing)

بازاریابی چریکی یا گوریال مارکتینگ

بازاریابــی چریکــی یــا پارتیزانــی بــه معنــای فعالیــت هوشــمندانه برنــد در مکان‌هــای پــر رفت‌وآمـد اسـت تـا بـه شـیوه‌ای مؤثـر و خالقانـه بـه مخاطـب دسترسـی داشـته و بـا معرفـی برنــد همــه از آن باخبــر شــوند. ایــن شــیوه مجموعــه اقدامــات بازاریابــی را شــامل می‌شــود کــه معمــولا بــرای راه‌انــدازی یــک کمپیــن بازاریابــی بــا قیمتــی پایین‌تــر بــه کار مــی‌رود. البتـه ایـن روش صـرف‌نظـر از بودجـه کـم سـرمایه‌گـذاری شـده، تأثیـر فـوق‌العـاده‌ای دارد و ماننــد ذره‌بیــن عمــل می‌کنــد. مثال‌هایــی از بازاریابــی پارتیزانــی عبارتنــد از اســتفاده از محیط‌هـای شـهری، لوکیشـن‌هایی ماننـد ایسـتگاه قطـار و تبلیغـات در یـک رویـداد زنـده.

حرف H

(Hot Leads)

سرنخ فروش گرم 

منظـور از سـرنخ فـروش گـرم نوعـی مشـتری بالقـوه اسـت کـه قصـد حتمـی بـرای خریـد محصـول یـا خدمـات یـک شـرکت را دارد.

حرف I

(Identity Matching)

تطابق هویت 

طبـق تعریفـی از مجلـه‌ی فوربـز : "تطابـق هویـت بـه معنـای توانایـی در تطابـق رفتارهـای مصرف‌کننــده در دســتگاه‌های مختلــف اســت. بــا گســترش ســریع دســتگاه‌هایی کــه مصرف‌کننــدگان بــرای انجــام کارهــای روزمــره اســتفاده می‌کننــد، مفهــوم تطبیــق هویــت بــرای تجمیــع داده‌هــای یــک مشــتری خــاص و قــادر ســاختن بازاریابــان بــرای تهیــه‌ی پیام‌هــای همســو و مرتبــط ضــروری اســت". گذشــته از اتصــال دســتگاه‌های مختلــف بــه هــم، بازاریابــان قــادر بــه تطابــق رفتارهــای آفلایـن و آنلایـن یـک فـرد یـا خانـواده خواهنـد بـود کـه در ایـن صـورت می‌تواننـد تصویـری روشــن‌تر از مصرف‌کننــدگان خــود ترســیم و تلاش‌هــای بازاریابــی خــود را بهینــه کننــد.


(Impact Data)

داده‌های با تأثیر فراوان 

کلان داده‌ای کـه طیفـی از شـاخصه‌ای کلیـدی عملکـرد شـامل فروش‌هـا، آگاهـی از برنـد، دانلودهـای اپ، تعـداد مشـتریان و سـایر اطلاعــاتی کـه در تجـارت مهـم هسـتند می‌شـود.

(Impact Measurement)

اندازه‌گیری تأثیر

تمرکــز ایــن اندازه‌گیــری بــر روی اهــداف خــاص بازاریابــی اســت. ایــن مفهــوم بــه چیــزی فراتـر از معیارهـای سـنتی (اثرگـذاری، کلیک‌هـا) می‌نگرد. تمرکـز ایـن اندازه‌گیـری بـر روی نتایجـی اسـت کـه نحـوه‌ی تأثیـر بازاریابـی بـر روی نتیجـه‌ی پایانـی را نشـان می‌دهنـد.

(IMAP)

آیمپ 

مخفــف یکــی از پروتکل‌هــای مــورد اســتفاده در فضــای اینترنتی اســت کــه بــرای ارتبــاط و تعامــلات ایمیلــی طراحــی شــده اســت.

(Impression)

اثرگذاری‌ها

تعـداد دفعاتـی کـه یـک تبلیـغ یـا محتـوا بـر روی صفحـه، نمایـش داده می‌شـود. اگـر یـک تبلیــغ در مجمــوع ۳۰۰ بــار نمایــش داده شــود صرف‌نظــر از اینکــه بــرای هــر فــرد یک بــار نمایـش داده شـده یـا بیشـتر عـدد impression بـرای آن تبلیـغ برابـر بـا ۳۰۰ خواهـد بـود.

(Inbound Marketing)

بازاریابی درون‌گرا

بازاریابـی درون‌گـرا روشـی بـرای رشـد شـرکت از طریـق ایجـاد روابطـی پرمعنـا و پایـدار بـا مشــتری و مصرف‌کننــده اســت. ایــن روش بــر ارزش‌گــذاری و اختیاردهــی بــه افــراد در هــر مرحلــه از مســیر و دســتیابی بــه اهدافشــان تمرکــز دارد. هــدف اصلــی ایــن شــیوه ایجــاد تجربه‌هـای ارزشـمندی اسـت کـه بـر افـراد و کسـب‌وکار اثـری مثبـت گذاشـته و مشـتری و مصرف‌کننــده را بــه وبســایت مــوردنظــر کــه محتوایــی مفیــد دارد، جــذب کنــد.

(Influencer Marketing)

بازاریابی اینفلوئنسری 

بازاریابـی اینفلوئنسـری بـا تمرکـز بـر دنبال‌کننـدگان شـبکه‌های اجتماعـی انجـام می‌شـود. اینفلوئنسـرها در حـوزه‌ی خـود متخصـص شـناخته می‌شـوند. ایـن افـراد بـر مخاطبیـن مـورد نظـر تأثیـر زیـادی دارنـد و می‌تواننـد بازاریابـی خوبـی انجـام دهنـد.

(Informative Marketing)

بازاریابی مبتنی بر اطلاعات

بازاریابــی مبتنــی بــر اطلاعــات نوعــی بازاریابــی اســت کــه در آن بــه پیــام منتقــل شــده در بازاریابــی اشــاره شــده و بیشــتر بــر حقایــق تمرکــز دارد تــا احساســات مشــتری. ایــن ترفنـد بازاریابـی بـر ایـن تمرکـز می‌کنـد کـه ویژگی‌هـا و مزیت‌های محصـول شـما چگونـه مشـکلات مشـتری را حـل کـرده و حتـی محصـول شـما را بـا محصـول رقبـا مقایسـه می‌کنـد.

(Interactive Agency)

سازمان تعاملی

ایـن آژانس‌هـای رسانه‌ای جدیـد کـه در عصـر دیجیتـال راه انـدازی شـدند ترکیبـی از خدمات طراحـی یـا توسـعه وب، بازاریابـی یـا تبلیغـات اینترنتـی یـا مشـاوره تجـارت الکترونیـک را ارائــه می‌کننــد.

(Interactive Marketing)

بازاریابی تعاملی

بازاریابـی تعاملـی بـا نـوآوری در بازاریابـی مشـتری را دعـوت می‌کنـد تـا بـا عکـس و فیلـم بـا محتـوا ارتبـاط برقـرار کننـد. ایـن نـوع جدیـد بازاریابـی خلاقیت شـما را تحریـک می‌کنـد تــا بــا روایت‌هــای جــذاب توجــه مشــتری را جلــب کنیــد. نمونه‌هــای بازاریابــی تعاملــی عبارتنــد‌از فیلــم اینفوگرافیک‌هــای جــذاب.

حرف J

(Junk Lead)

سرنخ بی ارزش 

ســرنخ بــی ارزش نوعــی مشــتری بالقــوه اســت کــه در ابتــدا علاقه‌مند بــه خریــد محصــول یـا خدمـات شـما شـده اسـت، امـا از آنجایـی کـه شـرایط خریـد را نـدارد، تیـم فـروش دیگـر او را دنبـال نخواهـد کـرد.

حرف K

(Key Performance Indicators -KPIs)

شاخص‌های عملکرد کلیدی

روشــی بــرای اندازه‌گیــری تأثیــر تلاش‌هــای بازاریابــی روی دســتیابی بــه اهــداف خــاص تجــاری. KPIهــا عملکــرد شــما را قابل ســنجش، محــدود بــه زمــان و شــفاف می‌کنــد.

(Knowledge Base)

پایگاه دانش

پایـگاه دانـش، مخـزن آنلایـن اسـناد پشـتیبانی یـک شـرکت اسـت و بـه مشـتریان کمـک می‌کنـد تـا هـرگونـه مشـکلی را عیب‌یابـی کـرده یـا نحـوه‌ی کار محصـولات یـا خدمـات را درک کننـد.

حرف L

(Lagging Indicators)

شاخص‌های پسرو

یــک مقــدار اندازه‌گیــری شــده‌ی نتایــج تلاش‌هــای بازاریابــی. شــاخص‌های پســرو زمانــی کــه یــک کمپیــن کامــل شــود بــه راحتــی قابل اندازه‌گیــری هســتند کــه آن‌هــا را بــرای کمپین‌هــای آینــده هــم مفیــد و به درد بخــور می‌ســازد. البتــه درمــورد کمپین‌هــای درجریــان correcting-course چنــدان مؤثــر نیســتند.

(LBM)

بازاریابی مبتنی بر مکان

بــه تاکتیک‌هــای آنلایــن و آفلایــن طراحــی شــده‌ای گفتــه می‌شــود کــه بــرای کمــک بــه مشــاغل در برنامه‌ریــزی و اجــرای بازاریابــی، بــر اســاس موقعیــت جغرافیایــی مصرف‌کننــده صــورت می‌گیــرد. مهم‌تریــن بخــش LBM، اســتفاده از داده‌هــای مصرف‌کننــده بــرای نمایــش پیام‌هــای تجــاری مربوطــه بــه مخاطبیــن اســت.

(Lead)

سرنخ

سـرنخ بـه شـخصی گفتـه می‌شـود کـه بـه گونـه‌ای علاقمندی خـود را بـه محصـولات و یـا خدمــات شــرکت شــما نشــان داده اســت. مثـلا از طریــق عضویــت در خبرنامــه‌ی شــما و یــا بازدیــد از غرفــه نمایشــگاهی‌تان وغیــره. بـه عبـارت دیگـر، بـه جـای آنکـه از طریـق بازاریابـی تصادفـی و یـا سـایر روش‌ها سـعی در پیـدا کـردن مشـتری کنیـد، ایـن مشـتریان هسـتند کـه از طریـق کانال‌هـای مختلـف شـما را جسـتجو کـرده و ارتبـاط خـود را بـا شـما آغـاز می‌کننـد. ســرنخ یــا Lead در مفاهیــم بازاریابــی و CRM بــه مشــتریان بالقــوه‌ی کســب‌وکارها گفتــه می‌شـود. بـه عنـوان مثـال وقتـی در یـک نمایشـگاه شـرکت می‌کنیـد، افـرادی کـه فرم‌هـای اطلاعاتـی شـما را در نمایشـگاه پـر می‌کننـد، و یـا اشـخاصی کـه از طریـق موتورهـای جسـتجو شــما را پیــدا می‌کننــد و در خبرنامه‌تــان عضــو می‌شــود، ســرنخ‌های کســب‌وکارتان هســتند.

(Leading Indicators)

شاخص‌های پیشرو

آگاهـی، آشـنایی، توجـه و قصـد خریـد شـاخص‌های پیشـرو هسـتند کـه پیشـرفت فـوری را اندازه‌گیــری می‌کننــد کــه آن‌هــا را بــرای ارتقــای کمپین‌هــای درجریــان ایــده‌آل می‌ســازد. بــرای اندازه‌گیــری شــاخص‌های پیشــرو بــه طــور مناســب، بازاریابــان بایــد ابزارهایــی بســیار خـاص و رویه‌هایــی را بــه کار گیرنــد کـه بــه خوبـی تعریـف شــده‌اند.

(Lead Nurturing)

پرورش سرنخ

پـرورش سـرنخ، فرآینـد هدفمنـدی بـرای تعامـل بـا گروهـی از مشـتریان اسـت. ایـن فرآینـد از طریــق ارائــه‌ی اطلاعــات لازم، شــرکت شــما را بــه عنــوان بهتریــن گزینــه بــه مشــتریان معرفــی کــرده و از طریــق ایجــاد اعتمادســازی باعــث افزایــش فروشتــان می‌شــود. یـک فرآینـد موثـر پـرورش سـرنخ، بـه طـور فعال مشـتریان بالقـوه‌ای را کـه از طریـق بازاریابی پیـدا کـرده اسـت، از یـک جریـان توسـعه‌ی فـروش عبـور داده و بـه نقطـه‌ای هدایـت می‌کنـد کـه تبدیـل بـه مشـتریان آمـاده‌ی خریـد شـوند. پـرورش سـرنخ، از تاکتیک‌هـای بازاریابـی و فـروش بـرای افزایـش ریسـک‌پذیری و تسـریع رشـد درآمـد اسـتفاده می‌کنـد.

(Lead Qualification)

ارزیابی سرنخ

ارزیابــی ســرنخ فرآینــدی اســت کــه توســط نیــروی فــروش بــرای تعییــن اینکــه آیــا یــک مشــتری بالقــوه ارزش پیگیــری دارد یــا خیــر، مــورد اســتفاده قــرار می‌گیــرد.

(Lead Response Time)

زمان پاسخ‌دهی سرنخ

زمـان پاسـخ‌دهی سـرنخ، مـدت زمانـی اسـت کـه طـول می‌کشـد تـا سـرنخی کـه بـا یـک کســب‌وکار ارتبــاط برقــرار کــرده، مثــلا از طریــق تمــاس تلفنــی، ایمیــل یــا پــر کــردن فــرم، پیگیـری شـود. بــرای محاســبه‌ی زمــان پاســخ‌دهی ســرنخ بایــد دو مرحلــه را طــی کنیــد. ابتــدا تاریــخ یــا زمانــی کــه ســرنخ جدیــد ســروکله‌اش پیــدا می‌شــود منهــای تاریــخ یــا زمــان پیگیــری کــه مســاوی اســت بــا تعــداد دقایق / ســاعت‌ها و روزهایــی کــه پاســخگو بوده‌ایــد را محاســبه کنیــد و ســپس مجمــوع دقایق / ســاعت‌ها و روزهایــی کــه بــرای پاســخگویی بــه ســرنخ‌ها صــرف کرده‌ایــد تقســیم کنیــد بــر مجمــوع تعــداد تماس‌هــا کــه برابــر اســت بــا میانگیــن دقایق / ســاعت‌ها و روزهایــی کــه پاســخگو بوده‌ایــد.

(Lead-to-Cash)

سرنخ تا وجه نقد

ســرنخ تــا وجــه نقــد بــه زمانــی گفتــه می‌شــود کــه یــک ســرنخ طــی می‌کنــد تــا بــه مشــتری تبدیــل شــده و درآمــدی را بــرای شــرکت بــه ارمغــان بیــاورد.

(Lift)

ترفیع

افزایش درصد فروش در نتیجه‌ی تبلیغات پولی یا غیرپولی.

حرف M

(Marketing-Accepted Lead)

سرنخ پذیرفته‌شده بازاریابی

سـرنخ پذیرفته‌شـده در بازاریابـی (MAL) همـان مشـتریان بالقـوه‌ای هسـتند که بـا معیارهای شــما مطابقــت داشــته و مشــتریان ایده‌آلــی بــرای شــرکتتان محســوب می‌شــوند. ایــن معیارهــا می‌تواننــد شــامل اطلاعــات جمعیتــی، جغرافیایــی و ســایر معیارهــای موجــود در بـازار باشـند.

(Marketing Automation)

اتوماسیون بازاریابی

اتوماسـیون بازاریابـی، اسـتفاده از نرم‌افزارهـای مختلـف بـرای ارسـال پیام‌هـای مخصـوص (نـه عمومـی) بـه مشـتریان اسـت. ایـن نرم‌افزارهـا دارای قابلیـت ارسـال پیام‌هـای ادامـه‌دار بــرای مخاطبــان هســتند. نرم‌افزارهــای اتوماســیون بازاریابــی بــراســاس فاکتورهایــی کــه برایشــان تعییــن می‌شــود، بــرای مخاطبــان پیــام ارســال می‌کننــد.

(Marketing Mix Modeling-MMM)

مدل‌سازی آمیخته بازاریابی

این مدل کـه بـه عنـوان مدل سـازی مخلـوط رسـانه‌ای نیـز شـناخته می‌شـود، دیـدگاه کلانی را از تلاش‌های بازاریابــی آفلایـن ارائــه می‌دهــد. 
در ســال ۱۹۶۰ یــک پروفســور بازاریابــی بــه نــام ادمونــد مــک کارتــی (Edmund Jerome McCarthy) مفهــوم "آمیختــه بازاریابــی" را مطــرح کــرد و ســاختاری را بــرای آن درنظــر گرفـت کـه بـه نظـرش دربرگیرنـدۀ تمـام بخش‌هـای بازاریابـی یـک کسـب‌وکار بـود: محصـول (Product)، قیمــت (Price)، مــکان توزیــع (Place) و ترویــج (Promotion). بــا توجــه بــه شـروع تمـام ایـن کلمـات بـا حـرف P، ایـن سـاختار 4P نامیـده می‌شـود. ایـن مـدل بعدهـا بــه مــدل آمیختــه بازاریابــی 7P و 4C هــم کشــیده شــد. مدل‌ســازی آمیختــه‌ی بازاریابــی از تحلیــل رگرســیون (یــک فر‌آینــد آمــاری بــرای تخمیــن روابــط بیــن متغیرهــا) بــرای تعییــن رابطــه‌ی میــان آمیخته‌هــای بازاریابــی و تأثیــر کلــی آن‌هــا بــر عملکــرد فــروش اســتفاده می‌کنــد. چنیـن رویکـرد از بــالا بـه پایینـی، داده‌هـای کلـی را از منابـع داخلـی و خارجـی بـه منظـور تجزیه و تحلیـل عملکـرد آفلایـن ماننـد تلویزیـون، رادیـو و چـاپ جمـع‌آوری می‌کنـد. ایــن تجزیه و تحلیــل شــامل عوامــل داخلــی (ماننــد تبلیغــات و ســایر اطلاعـات بازاریابــی، قیمــت و فــروش) و عوامــل خارجــی (ماننــد رقبــا، فصلــی بــودن، آب و هــوا و رویدادهــای خبــری) اســت. 
بــا وجودی کــه بســیاری از بازاریابــان هنــوز از MMM بــرای برنامــه‌ریــزی و بودجه‌بنــدی رسانه‌های سـطح بــالا اسـتفاده می‌کننـد، امـا بـه طـور کلـی، ایـن روش نمی‌توانـد تصویـر کاملــی از کانال‌هــا ارائــه دهــد.

(Marketing Plan)

برنامه‌ی بازاریابی

برنامـه‌ی بازاریابـی، اسـتراتژی مـورد اسـتفاده‌ی یـک شـرکت را بـرای بازاریابـی محصـولات خــود بــه مشــتریان را شــرح می‌دهــد. در ایــن طــرح بــازار هــدف، گــزاره ارزشــی از نــام تجــاری یــا محصــول، فعالیت‌هــای تبلیغاتــی و معیارهایــی کــه بــرای ارزیابــی اثربخشــی برنامه‌هــای بازاریابــی اســتفاده می‌شــود، مشــخص می‌شــود. برنامــه‌ی بازاریابــی بایــد بــر اسـاس یافته‌هـای معیـار، اسـاس تـداوم را تنظیـم کنـد کـه نشـان می‌دهـد کـدام تلاش‌هـا تأثیــر دارنــد و کدام‌هــا ندارنــد. تعریف برنامه‌ی بازاریابی: 
یـک برنامـه‌ی بازاریابـی یـک سـند عملیاتـی اسـت کـه یـک اسـتراتژی تبلیغاتـی را تشـریح می‌کنــد کــه یــک ســازمان بــرای رســیدن بــه هــدف و دســتیابی بــه بــازار هــدف خــود پیاده‌ســازی می‌کنــد. یــک برنامــه‌ی بازاریابــی جزئیــات کارایی‌هــای تبلیغاتــی و روابــط عمومـی را کـه بایـد طـی یـک دوره انجـام شـود، از جملـه چگونگـی اندازه‌گیـری شـرکت در تأثیــر ایــن برنامــه ارائــه می‌دهــد.

(Market Penetration)

نفوذ در بازار

میـزان فـروش یـک محصـول در مقایسـه بـا انـدازه‌ی بـازار آن را نفـوذ در بـازار می‌گوینـد. ارزیابـی و اندازه‌گیـری نفـوذ بـازار، پیش‌بینـی میـزان نفـوذ بالقـوه‌ی یـک محصـول در بـازار را تســهیل می‌کنــد. بــه عـلاوه نفــوذ در بــازار هدفــی مناســب بــرای برنامه‌ریــزی افزایــش ســهم بــازار یــک محصــول خــاص محســوب می‌شــود.

(Marketing Qualified-Lead)

سرنخ ارزیابی شده بازاریابی

ســرنخی کــه در مقایســه بــا ســایر ســرنخ‌ها احتمــال مشــتری شــدن آن بیشــتر باشــد را ســرنخ ارزیابــی شــده‌ی بازاریابــی (MQL) می‌گوینــد.

(Market Research)

تحقیق بازاریابی

تحقیقــات بازاریابــی فرآینــد جمــع‌آوری اطلاعــات مربــوط بــه پرســوناهای خریــداران، مخاطبـان هـدف و مشـتریان کسـب‌وکار شـما بـرای تعییـن میـزان رشـد و موفقیـت محصـول یـا خدمـات شـما در بیـن ایـن افـراد اسـت.

(Market Segmentation)

بخش‌بندی بازار

هـدف اصلـی بخش‌بنـدی بـازار، تقسـیم بـازار هـدف بـه گروه‌هـای قابـل دسـتیابی اسـت. بخــش‌بنــدی بــازار بــراســاس اطلاعــات دموگرافیــک، نیازهــا، اولویت‌ها، علایق مشــترک و دیگــر معیارهــای رفتــاری یــا روانشــناختی زیــر مجموعه‌هــای کوچک‌تــری از بــازار ایجــاد می‌کنــد کــه بــه درک بهتــر مخاطبــان هــدف منجــر می‌شــود. بــا درک بخش‌هــای مختلــف بــازار، می‌تــوان از هدف‌گیــری در محصــول، فــروش و اســتراتژی‌های بازاریابــی اســتفاده کــرد. بخش‌بنــدی بــازار، بــا اطلاع نحــوه‌ی ایجــاد پیشـنهاد محصـولات بـرای بخش‌هـای مختلـف ماننـد بخش‌بندی بـازار بـراسـاس جنسـیت یــا درآمــد بــالا نســبت بــه درآمــد پاییــن، چرخــه‌ی توســعه‌ی محصــول را تقویــت می‌کنــد.

(Market Share)

سهم بازار

درصـد فـروش کلـی یـک شـرکت را در بـازه‌ی زمانـی مشـخص، سـهم بـازار می‌گوینـد. بـرای محاسـبه‌ی سـهم بـازار، کافـی اسـت میـزان فـروش خـود را بـر میـزان فـروش کلـی صنعـت (در همــان بــازهی زمانــی) تقســیم کنیــد. بــا اندازه‌گیــری ســهم بــازار می‌توانیــد انــدازه‌ی شـرکت‌تان را بـا رقبـا مقایسـه کـرده و جایـگاه خـود را در بـازار بسـنجید. بـه طـور خلاصـه، سـهم بـازار درصـدی از فـروش یـک صنعـت اسـت کـه بـه یـک تجـارت خـاص تعلـق دارد. بـه عبـارت دیگـر، مقایسـه کل فـروش یـک شـرکت در رابطـه بـا فـروش کلی صنعتی‌ اسـت کـه در آن مشغول هستند.

(Market Size)

اندازه‌ی بازار

بـه تعـداد افـراد موجـود در یـک بـازار مشـخص، کـه مشـتری بالقـوه محصـولات و خدمـات مشـخصی هسـتند، انـدازه‌ی بـازار می‌گوینـد.

(MarTech)

تکنولوژی بازاریابی یا فناوری بازاریابی 

ایــن تکنولــوژی تلفیــق بازاریابــی و فنــاوری اســت. بــه عبــارت دیگــر، مجموعه‌ایــی از ابتــکارات، تلاش‌هــا و ابزارهایی اســت کــه فنــاوری را بــرای رســیدن بــه چشــم‌اندازها و اهــداف بازاریابــی کنتــرل می‌کنــد.

(Media Agency)

آژانس رسانه‌ای

یــک شــرکت خدمــات تبلیغاتــی متخصــص در اســتراتژی رســانه، خریــد و برنامــه‌ریــزی را آژانــس رســانه‌ای می‌گوینــد.

(Merged Measure MMM-and MTA)

اندازه‌گیری ادغام شده

عبــارت اســت از: ترکیــب نقــاط قــوت MTA و MMM بــه منظــور کســب بینــش بیشــتر درمــورد مؤثرتریــن روش‌هــا بــرای جــذب مشــتریان بالقــوه.

(MVP) Minimum Viable Product

حداقل محصول پذیرفتی

بـه محصولـی گفتـه می‌شـود کـه دارای حداقـل ویژگی‌هـای لازم و کافـی بـرای عرضـه بـه مشـتری‌ها باشـد و هـدف از ارائـه‌ی آن، مشـاهده‌ی بازخـورد مشـتری‌ها نسـبت بـه محصـول اســت. ایــن محصــول نمونــه‌ی تکمیــل نشــده محصــول نهایــی نیســت، بلکــه محصــول قابل فروشــی اســت کــه می‌توانــد در آینــده ویژگی‌هــای جدیــدی بــه آن اضافــه شــود. حداقــل محصــول پذیرفتنــی (Minimum Viable Product ) محصولــی اســت کــه حداقــل شــرایط و امکانــات لازم بــرای عرضــه بــه بــازار و دریافــت‌نظــر مشــتریان را دارد.

(Multicultural Marketing)

بازاریابی چند فرهنگی

بازاریابـی چنـد فرهنگـی یـک کمپیـن بازاریابـی راه انـدازی می‌کنـد تـا مـردم از قومیت‌هـا و فرهنگ‌هـای مختلـف را بـه عنـوان مخاطـب عـام خـود هدف گـذاری کنـد. در ایـن صـورت نــه تنهــا بــا گروه‌هــای اقلیــت ارتبــاط خواهیــد داشــت، بلکــه بــا توجــه بــه قومیت‌هــا و فرهنگ‌هـای دیگـر نشـان می‌دهیـد کـه دیگـر یـک فرهنـگ و قومیـت غالـب وجـود نـدارد.

Multi Touch Attribution (MTA)

ویژگی چند لمسی

یــک نــگاه از پاییــن بــه بــالا، جامــع و کاربرمحــور از بازاریابــی دیجیتــال اســت کــه نقــاط تمــاس مشــتری را در مســیر خریــد اندازه‌گیــری کــرده و عـلاوه بــر آن، مؤثرتریــن کانال‌هــا و پیام‌هــا را تعییــن می‌کنــد. همچنیـن MTA چندیـن نقطـه‌ی تمـاس را در طـول مسـیر خریـد، بـا روش‌های مختلـف مشـخص می‌کنـد. از جملـه، فـرض برابـری ارزش بـرای همـه‌ی نقـاط تمـاس (نسـبت خطـی)، اعطــای اعتبــار سفارشــی بــه نقــاط تمــاس بــراســاس الگوریتم‌هــا (نســبت کســری)، یــا اختصـاص بیشـترین ارزش بـه اولیـن و آخریـن نقـاط تمـاس (نسـبت U شـکل). نــه MTA و نــه MMM نمی‌توانند بــه چالش‌های اندازه‌گیــری تعامــلات چنــد کانالــی بپردازنـد، همـه‌ی رسـانه‌های تبلیغاتـی و فعالیت‌هـای همه‌جانبه‌ی کانـال را ارزیابـی کننـد و یـا KPIهـای بـالای قیـف (نـام تجـاری را بـه رفتـار) و قیـف پایین‌تـر (معامـلات فـروش) را بـا هـم گـره بزننـد.

حرف N

(Native Marketing)

تبلیغات بومی

تبلیغـات یـا بازاریابـی بومـی بـه ایـن شـکل اسـت کـه برندهـا بـا ناشـران معـروف همـکاری می‌کننــد تــا در ازای آن ناشــر اسپانســر مقالــه یــا ویدیــوی آن‌هــا شــود و بــا اســتفاده از تخصـص ویرایـش، محتوایـی تولیـد کننـد کـه شـبیه محتـوای وبسایت‌شـان باشـد یـا ایـن محتــوا را در شــبکه‌های اجتماعــی و وبســایت در اختیــار مخاطــب قــرار دهــد.

(Natural Language Processing)

پردازش زبان طبیعی

پــردازش زبــان طبیعــی (NLP) زیرمجموعــه‌ای از هــوش مصنوعــی (AI) اســت. ایــن روش مربـوط بـه توانایـی کامپیوتـر در پـردازش و تحلیـل داده‌هـا بـه زبـان انسـانی و بـه صـورت نوشـتاری یـا گفتــاری اسـت.

(Net Promoter Score-NPS)

شاخص خالص ترویج‌کنندگان

ایـن معیـار، میـزان وفـاداری موجـود میـان ارائه‌دهنـده و مصرف‌کننـده را مشـخص می‌کنـد. ارائه‌دهنـده می‌توانـد یـک شـرکت، کارفرمـا یـا هـر نهـاد دیگـری باشـد کـه سـوالات مربـوط بـه نظرسـنجی NPS را می‌پرسـد و مصرف‌کننـده، مشـتری، کارمنـد یـا پاسـخگوی نظرسـنجی NPS است. مصرف‌کننده‌هــای ناراضــی بــا نمــره‌ی ۶ یــا پایین‌تــر پاســخ می‌دهنــد. افــراد منفعــل نمــره‌ی ۷ یــا ۸ و ترویج‌کننــدگان امتیــاز ۹ یــا ۱۰ را ثبــت می‌کننــد. نمــره‌ی ترویج‌کننــده‌ی خالـص بـه منظـور تشـخیص میـزان تفـاوت میـان مروجـان و مخالفـان محاسـبه می‌شـود. NPS بــه عنــوان درصــد بیــان نمی‌شــود بلکــه بــه عنــوان یــک عــدد مطلــق بیــن ۱۰۰- تــا ۱۰۰+ بیـان می‌شـود. بـه عنـوان مثـال، اگـر ۲۵ درصـد ترویج‌کننـده، ۵۵ درصـد منفعـل و۲۰ درصـد مخالـف داریـد، NPS شـما ۵+ خواهـد بـود.

(Network Marketing)

بازاریابی شبکه‌ای یا نتورک مارکتینگ

بازاریابـی شـبکه‌ای، سـاختاری سـازمانی اسـت کـه در آن محصـولات از طریـق یـک شـرکت تولیـدی غیرمتمرکـز و بـه وسـیله‌ی فروشـندگان مسـتقل بـه فـروش می‌رسـند. در ایـن نـوع بازاریابـی شـرکت‌ها بـه جـای اسـتخدام و اسـتفاده از کارمنـدان تمـام وقـت، محصولاتشـان را بـه وسـیله‌ی فروشـندگان مسـتقل و بـدون واسـطه عرضـه می‌کننـد. مثلا در مهمانی‌های خانوادگـی و یـا دوسـتانه بـه معرفـی محصـولات می‌پردازند.

(Neuromarketing)

بازاریابی عصبی

بازاریابـی عصبـی بـا ترکیـب علـوم اعصـاب بـا بازاریابـی بـه برنـد کمـک می‌کنـد تـا واکنـش عاطفـی کمپین هـای بازاریابـی فعلـی و آینـده را تحریـک کننـد. بـرای ایـن کار، کمپانی‌هایی ماننـد SparkNeuro ImmersionNeuroscience و بـا ایجـاد تکنولـوژی خاصـی واکنش‌هـای شـیمیایی عصبـی و فیزیولوژیـکال را تحریـک می‌کننـد تـا هـم مشـارکت عاطفـی را برانگیزنـد و هـم محتـوای بازاریابـی را منتقـل کننـد.

حرف O

(OKR)

اهداف و نتایج کلیدی

مخفــف Objectives and Key Results بــه معنــای اهــداف و نتایــج کلیــدی اســت. بــه عبارتــی، OKR یــک چهارچــوب محبــوب مدیریــت اهــداف اســت کــه بــه شــرکت‌ها در پیاده‌ســازی و اجــرای اســتراتژی‌ها کمــک می‌کنــد. OKR از یک هدف و چندین نتیجه‌ی کلیدی تشکیل شده است. 
هدف به شما می‌گوید به کدام سمت بروید.
نتایج کلیدی، لازمه‌ی دستیابی به هدف هستند. 
طرح‌هــای ابتــکاری، پروژه‌هــا و وظایفــی هســتند کــه بــه شــما در دســتیابی بــه نتایــج کلیــدی کمــک می‌کننــد.

(Omnichannel Marketing)

بازاریابی همه‌جانبه

در ایـن نـوع بازاریابـی، هماهنگـی اسـتراتژیک همـه‌ی کانال‌هـا (از جملـه آنلایـن، آفلایـن، پرداخت‌هـا، درآمدهـا) براسـاس زمینـه و ترکیـب نـام تجـاری تعییـن می‌شـود.

(Omnichannel Marketing Attribution)

ویژگی بازاریابی همه‌جانبه

یـک مـدل انتسـابی جامعـی اسـت کـه چندیـن نقطه‌ی تمـاس آفلایـن و آنلایـن را تشـخیص داده و مصرف‌کننـدگان می‌تواننـد قبـل از خریـد در سراسـر رسـانه بـا آن ارتبـاط برقـرار کننـد. همچنیـن ایـن مـدل، نقـش و تأثیـر هـر عنصـر در میـزان جـذب مشـتریان بالقـوه و تبدیـل آن‌هــا بــه مشــتری را اندازه‌گیــری می‌کنــد. بازاریابــی همه‌جانبــه (Omnichannel) تأثیــر هــر نقطــه‌ی تمــاس را بــرای کمــک بــه بازاریاب‌هــا نشــان داده و بــه آن‌هــا در درک چگونگــی تبدیــل مشــتریان بالقــوه بــه مشــتری و همچنیــن چگونگــی اثربخشــی کانال‌هــا و نقــاط تمــاس در طــول مســیر کمــک می‌کنــد.

(Operational CRM)

سی آر ام عملیاتی

سی آر ام عملیاتـی پلتفرمـی اسـت کـه بـر ساده‌سـازی تعامـلات فـروش و بازاریابـی متمرکـز اسـت. ایــن نــوع از CRM قابلیـت اتوماســیون فرآیندهــا را فراهــم کــرده و کاری می‌کنــد تــا مؤثرتـر ظاهـر شـوید. ایــده و هــدف اصلــی Operational CRM یــا ســی آر ام عملیاتــی، تولیــد ســرنخ و تبدیــل آنهاســت.

(Optimization)

بهینه‌سازی

تبدیــل بینــش داده بــه عمــل را بــرای بهبــود تأثیــر بازاریابــی و یــا کســب نتایــج بهتــر در محــل کار و کمپین‌هــا، بهینــه‌ســازی می‌گوینــد. 
بهینــه‌ســازی، از عملکــرد و تجربیــات گذشــته بــرای رســیدن بــه اهــداف زیــر اســتفاده می‌کنــد : 
• تعیین میزان هزینه در آینده 
• تنظیم کمپین‌های جاری 
• کاهش ضرر در صورت عملکرد ضعیف 
• افزایش سود در عملکرد برتر 
بهینه‌ســازی را می‌تــوان بــرای یــک تاکتیــک و یــا ادغــام تاکتیک‌هــا در یــک اســتراتژی بازاریابـی جامـع بـه کار بـرد.

(Organization Culture)

فرهنگ سازمانی

فرهنـگ سـازمانی مجموعـه‌ای از ارزش هـا، انتظـارات و شـیوه‌هایی اسـت کـه فعالیت‌هـای اعضـای یـک تیـم را هدایـت می‌کنـد. درواقـع فرهنـگ سـازمانی، مجموعـه‌ای از ویژگی‌هایـی اسـت کـه یـک شـرکت را شـکل داده اسـت و باعـث تمایـز سـازمان‌ها بـا یکدیگـر می‌شود شـود. فرهنـگ مثبـت و کارآمـد، منجـر بـه بهبـود عملکـرد می‌شود و فرهنـگ ناکارآمـد، موفق‌تریـن شـرکت‌ها را بـا مشـکل مواجـه می‌کنـد.

(organizational structure)

ساختار سازمانی

نمــودار ســازمانی (یــا ســاختار ســازمانی)، نمــوداری اســت کــه عناویــن شــغلی مختلــف موجـود در یـک شـرکت و ارتبـاط آن‌هـا را مشـخص می‌کنـد. در‌واقـع سـاختارهای سـازمانی، بــا هــدف تبییــن سیســتم یــک شــرکت و نظم دهــی بــه آن ایجــاد می‌شــوند. بــه طــور خلاصــه می‌تــوان گفــت، ســاختار ســازمانی یــک ابــزار مدیریتــی اســت کــه بــرای پیشـبرد اهـداف تعریـف شـده و تعییـن (و در صـورت لـزوم) تغییـر استراتژی‌های سـازمان را تســهیل می‌بخشــد.

(Outbound Marketing)

بازاریابی برون‌گرا

بازاریابــی برون‌گــرا بــه تبلیغاتــی ماننــد تبلیغــات چاپــی، آگهــی تلویزیونــی، تمــاس ســرد و ایمیـل گفتـه می‌شـود. ایـن روش بازاریابـی از ایـن جهـت برون‌گـرا نـام دارد کـه پیـام را صرف‌نظــر از نیــاز مصرف‌کننــدگان، بــرای آگاه‌ســازی بــرای آن‌هــا ارســال می‌کنــد.

Out_of_Home Advertising (OOH)

تبلیغات خارج از منزل

این نوع تبلیغــات کــه تبلیغــات بیرونــی نیــز نامیــده می‌شــود، پیام‌هــای تجــاری خــود را خــارج از محـل اقامـت مصرف‌کننـدگان بـه آن هـا می‌‌رسـانند. ماننـد، بیلبوردهـا و پوسـترهایی کـه بـه صــورت اســتراتژیک در کنــار جاده‌هــا، اماکــن عمومــی و مکان‌هــای تجــاری قــرار گرفته‌انــد.

(Owned Media)

رسانه‌ی شخصی

عبـارت اسـت از : هرگونـه کانـال ارتباطـی تحت کنتـرل یـک شـرکت، از جملـه وب سـایت‌ها، وبلاگ‌ها، ایمیـل و شبکه‌های اجتماعـی آن‌هـا.

 

حرف P

p4

بازاریابی ترکیبی

یک دیدگاه سنتی در مورد بازاریابی است که به چهار قسمت متصل به هم تقسیم می‌شود : محصول، قیمت، تبلیغات، مکان (توزیع).

(Page Rank)

رتبه‌‌ی صفحه

الگوریتمـی اسـت کـه کیفیـت و کمیـت پیوندهـای یـک صفحـه‌ی وب را ارزیابـی کـرده و بــه تعییــن نمــره‌ی نســبی و اندازه‌گیــری میــزان اهمیــت و تاثیرگــذاری آن کمــک می‌کنــد.

(Paid Media)

رسانه‌های پولی

در رسانه‌های پولـی، بازاریـاب مبلغـی را بـه ازای تبلیغـات محصـول و یـا خدمـات خـود بـه یـک اینفلوئنسـر و یـا سـایر افـراد بانفـوذ در فضاهـای تبلیغاتـی پرداخـت می‌کنـد. رســانه‌های پولــی شــامل پرداخــت بــه ازای کلیــک (PPC) محتــوای مــارک‌دار و تبلیغــات نمایشــی نیــز می‌شــوند.

(Partner Marketing)

بازاریابی مشارکتی

بازاریابـی مشـارکتی بـه معنـای جـذب شـرکای جدیـد بـرای فـروش محصـول یـا خدمـات بـه جمعـی از مشـتری‌های دیگـر اسـت. مثـلا در HubSpot یـک برنامـه‌ی مشـارکتی وجـود دارد کــه آژانس‌های بازاریابــی درون‌گــرا محصــولات را بــه مشــتری‌های خــود می‌فروشــند و HubSpot هــم بــه آن‌هــا کمیســیون می‌دهــد.

Path to Purchase (P2P)

مسیر خرید

مسیر خرید (P2P) کـه بـه عنـوان سـفر مشـتری نیـز شـناخته می‌شـود، شـامل انـواع نقـاط تمـاس آنلایـن و آفلایـن اسـت کـه نحـوه‌ی ارتبـاط مصرف‌کننـده بـا نـام تجـاری و تصمیم‌گیـری در مـورد خریــد را تعییــن می‌کنــد. برندهـای موفـق بـر توسـعه‌ی سـفری بـدون وقفـه از آگاهـی گرفتـه تـا مشـارکت و خریـد متمرکـز هسـتند. ایـن امـر باعـث تقویـت ارتبـاط در نقـاط تمـاس شـده و تجربـه را افزایـش می‌دهــد.

Pay Per Click (PPC)

پرداخت به ازای هر کلیک

یـک مـدل پرداخـت تبلیغـات دیجیتـال اسـت کـه در آن تبلیغ‌کننـده هزینـه‌ای را بـراسـاس هـر کلیـک واجـد شـرایط تعییـن می‌کنـد.

(Performance Marketing)

بازاریابی عملکردی

بازاریابـی عملکـردی یـک اصطلاح جامـع اسـت کـه بـه نوعـی از سیسـتم تبلیغاتـی اشـاره می‌کنــد. در ایــن بازاریابــی، آژانس‌هــا فقــط درصورتـیکه یــک اقــدام از پیش تعیین شــده (ماننـد سـرنخ، فـروش یـا کلیـک) انجـام شـود، دسـتمزدی از برندهـا دریافـت می‌کننـد. ایــن اســتراتژی کامــلا قابــل اندازه‌‌گیــری و متمرکــز بــر ROI بــوده و ریســک کمتــری را نســبت بــه ســایر انــواع بازاریابــی دارد.

(Person_centric data OR Consumer-centric)

داده‌های شخص محور یا مشتری محور

بازاریابــی شــخص محور یــا مشــتری محور، مشــتریان (احتمالــی، فعلــی) را در مرکــز استراتژی‌های بازاریابـی قـرار می‌دهـد. بـراسـاس ایـن مفهـوم، همـه‌ی جنبه‌های اسـتراتژی بازاریابــی بایــد تفاوت‌هــا و ســلیقه‌های منحصــربــه‌فــرد مصرف‌کننــدگان را در نظــر بگیــرد. خـواه ایـن امـر در مرحلـه‌ی کشـف، قبـل یـا پـس از فـروش (در هـر نقطـه از سـفر مشـتری) صـورت گیـرد. ایــن نــوع بازاریابــی فراتــر از رویکــرد بازاریابــی ســاده، بــرای همــه‌ی کســب‌وکارها مناســب بــوده و وفــاداری بــه نــام تجــاری را از طریــق پیام‌هــای شــخصی و محتــوای متناســب و هدفمنــد دنبــال می‌کنــد.

(Persuasive Marketing)

بازاریابی تشویقی

بازاریابـی تشـویقی بیشـتر بـر احساسـات تمرکـز می‌کنـد تـا بـر حقایـق. بـا ایـن کار بیشـتر مخاطــب را تحت تأثیــر قــرار می‌دهــد تــا بــا برنــد ارتبــاط برقــرار کنــد و در نهایــت بــه عمــل مـورد‌نظـر کـه همـان خریـد اسـت، منجـر شـود. 

(Pipeline Velocity)

سرعت فروش

سـرعت فـروش Pipeline Velocity  یکـی از اسـتانداردهای مهـم فـروش اسـت کـه معمـولا تیــم فــروش آن را دســت کم می‌گیــرد. ایــن شــاخص کلیــدی بــه شــما کمــک می‌کنــد تــا ســلامت کلــی کاریــز فروشــتان را بررســی کنیــد. بــه عــلاوه بــا بهینه‌ســازی نــرخ ســرعت فــروش، می‌توانیــد تغییــرات موردنظرتــان را در فرآینــد فــروش اعمــال کــرده و تیــم فــروش موفــق، مؤثرتــر و منســجم‌تری داشــته باشــید. منظـور از سـرعت فـروش، سـرعتی اسـت کـه سـرنخ‌ها کاریـز فـروش را طـی می‌کننـد. بـه عبـارت دیگـر، سـرعت فـروش یعنـی محاسـبه‌ی اینکـه فرصت‌هـا بـا چـه سـرعتی در کاریـز فــروش شــما حرکــت می‌کننــد و بــه مرحلــه‌ی ســودآوری و فــروش موفــق می‌رســند. بــه بیـان سـاده، آن را مثـل لولـه‌ای تصـور کنیـد کـه آب در آن جریـان دارد و اگـر لولـه بـاز باشـد، سـرعت جریـان آب بالاسـت؛ ولـی اگـر دچـار گرفتگـی باشـد، سـرعت آن بـه شـدت کاهـش می‌یابـد. پـس هرچـه در کاریـز فـروش شـما موانـع کمتـری در کار باشـد، سـرنخ‌ها سـریع‌تر تبدیــل می‌شــوند.

(Product Life Cycle)

چرخه عمر محصول

بــه سلســله مراحلــی کــه یــک محصــول از زمــان پیدایــش طــی می‌کنــد، چرخــه‌ی عمــر محصــول (PLC) می‌گوینــد. چرخــه‌ی عمــر محصــول از مرحلــه‌ی توســعه آغــاز شــده و درنهایــت بــا مرحلــه‌ی افــول، پایــان می‌پذیــرد. بازاریاب‌هــا و صاحبــان کســب‌وکار از چرخــه‌ی عمــر محصــول بــرای تصمیم گیری‌هــا و تعییــن اســتراتژی‌های مرتبــط بــا بودجــه، قیمــت محصــول و بســته بندی اســتفاده می‌کننــد. بنابراین مراحل چرخه‌ی عمر محصول به ترتیب زیر است: 
• توسعه ی محصول Development 
• معرفی Introduction 
• رشد Growth 
• بلوغ Maturity 
• اشباع Saturation 
• افول Decline

(Product Listing Ad-PLA)

آگهی فهرست محصولات

ایــن آگهــی راهــی بــرای بازاریاب‌هــا بــه منظــور دســتیابی بــه مصرف‌کننــدگان هدفمنــد و آمـاده‌ی خریـد اسـت. PLAهـا تصاویـری هسـتند کـه در حیـن جسـتجوی دیجیتالـی بـرای یــک محصــول خــاص نمایــش داده می‌شــوند. بــه عبارتــی دیگــر آن‌هــا تبلیغــات تصویــری پولـی هسـتند کـه بطـور خـاص توسـط خرده‌فروشـان بـرای جلـب توجـه بازدیدکننـدگان در صفحــات محصولــی خــاص اســتفاده می‌شــوند.

(Product Presentation)

پرزنت محصول

پرزنــت محصــول نوعــی گفتگــو اســت کــه در آن بــه کمــک یــک اســتراتژی برنامه‌ریــزی شـده و معرفـی کامـل ویژگـی محصـولات، در ترغیـب مشـتری بـه خریـد اقـدام شـود. پرزنـت محصـول مهم‌تریـن مرحلـه در متقاعدسـازی مشـتری اسـت. ایـن فرآینـد بـا فراخـوان عمـل (Call-to-Action) مشــتری را دعــوت بــه انجــام کاری مشــخص می‌کنــد.

(Promotion)

پروموشن

پروموشــن یــا بــه عبارتــی دیگــر ترویــج یــک محصــول یکــی از چهــار عنصــر بازاریابــی P4 اســت. هــدف از ترویــج محصــول ارائــه بــه مخاطبــان، افزایــش تقاضــا و نشــان دادن وجــه تمایــز آن بــا ســایر محصــولات مشــابه اســت. همچنیــن پروموشــن بــه اســتراتژی‌ها و تکنیک‌هــای برقــراری ارتبــاط  فروشــندگان یــک محصــول بــا مشــتری‌ها کمــک می‌کنــد. بنابرایــن می‌تــوان گفــت پروموشــن عنصــر اساســی بازاریابــی P4 بــه حســاب می‌آیــد.

(Prospects)

مشتری بالقوه

این مورد مشــتری بالقــوه‌ی شــرکت اســت. ایــن مشــتری توســط نیــروی فــروش یــا بازاریابــی مــورد ارزیابــی قــرار گرفتــه و معیارهــای مشــتری ایــده‌آل شــما را دارد. مشــتری بالقــوه‌ی شــرکت اســت. ایــن مشــتری توســط نیــروی فــروش یــا بازاریابــی مــورد ارزیابــی قــرار گرفتــه و معیارهــای مشــتری ایــده‌آل شــما را دارد.

(Proximity Marketing)

بازاریابی مجاورتی

بازاریابــی مجاورتــی یعنــی برندهــا بــا Beacon یــا دســتگاه‌های بلوتــوث‌دار هشــدارهایی را بــه تلفــن‌همــراه مردمــی کــه بــه یکــی از فروشــگاه‌ها نزدیــک هســتند، ارســال می‌کننــد تــا بــا ورود و خــروج مشــتری بــه فروشــگاه، آن‌هــا را از تخفیف‌هــا باخبــر کننــد. Beacon می‌توانـد لوکیشـن افـراد در فروشـگاه را مشـخص کـرده و اطلاعاتـی را درباره‌ی محصـول و برنـدی کـه بـه آن‌هـا نزدیـک اسـت، ارسـال کنـد.

حرف Q

(Quality Check OR Quality Control QC)

بررسی کیفیت یا کنترل کیفیت

بـه فرآینـد اطمینـان از مطابقـت محصـول یـا خدمـات بـا اسـتانداردها و انتظـارات مشـتری بررسـی کیفیـت یـا کنتـرل کیفیـت گفتـه می‌شـود.

Quarter over Quarter (QoQ)

ربع بر چهارم

بـه نوعـی اندازه‌گیـری گفتـه می‌شـود کـه تغییـرات را بیـن یـک چهـارم سـال تقویمـی و چهــار مــاه قبــل محاســبه می‌کنــد.

(Quote)

پیشنهاد قیمت 

پیشــنهاد قیمــت از طــرف فروشــنده بــه خریــدار ارائــه می‌شــود و هزینــه‌ی تقریبــی یــک محصــول یــا خدمــات را مشــخص می‌کنــد.

حرف R

(Raw Leads)

سرنخ خام 

سـرنخ خـام شـامل مخاطبیـن نامحـدودی اسـت کـه توسـط‌‌ فروشـنده هنـوز تأیید نشـده‌اند. ایـن سـرنخ ها معمولا از تلاش‌هـای بازاریابـی ماننـد حضـور در وبینـار حاصـل می‌شـود.

(Reach)

دسترسی 

اندازه‌گیری تعـداد افـرادی کـه در یـک گـروه هـدف مشـخص قـرار دارنـد کـه حداقـل یکبـار از طریـق یـک رسـانه‌ی خـاص در طـول یـک دوره‌ی زمانـی از پیـش تعیین شـده در معـرض پیــام قــرار گرفته‌انــد. بــرای اندازه‌گیــری دسترســی، شــما بایــد تعییــن کنیــد کــه مخاطبــان هـدف شـما چـه کسـانی هسـتند. هـدف دسترسـی، قـرار گرفتـن بهینـه در معـرض مخاطبـان مشـخص اسـت. هرچـه دسترسـی بیشـتر باشـد، تعـداد افـرادی کـه پیـام شـما را می‌بیننـد بیشـتر اسـت. اگـر ۱۰۰ نفـر در کل یـک آگهـی را مشـاهده کردنـد (چـه یـک‌بـار یـا بیـش از یـک‌بـار)، تبلیـغ بـه ۱۰۰ دسترسـی می‌رسـد.

Reach and Frequency (R/F)

دسترسی و فراوانی

هــر دو میــزان دسترســی و فراوانــی در طــول چرخــه‌ی عمــر یــک کمپیــن مهــم هســتند. نکتــه‌ی اصلــی یافتــن تعــادل مناســب اســت کــه بســتگی بــه اهــداف و چرخــه‌ی خریــد محصــول شــما دارد. بــا افزایــش فراوانــی، دسترســی کاهــش می‌یابــد. افزایــش دسترســی همچنیــن می‌توانــد فراوانــی را کاهــش دهــد. 

(Rebranding)

بازسازی برند

بازســازی برنــد زمانــی اتفــاق می‌افتــد کــه یــک شــرکت لوگــو یــا رنــگ ســازمانی، شــعار تبلیغاتـی، چشـم‌انداز، مأموریـت، ارزش‌هـا، نـام تجـاری، مخاطبـان هـدف یـا بـازار خـود را تغییـر دهـد. ایـن کار با هـدف ایجـاد هویـت برنـد جدیـد در ذهـن، سـرنخ‌ها، مشـتریان، رقبـا و شـرکا انجـام می‌شـود. ریبرندینـگ بـه برندهـا کمـک می‌کنـد تـا مخاطبـان جدیـدی جـذب کننـد، پاسـخگوی نیازهـای مشـتریان باشـند، مزیـت رقابتـی ایجـاد کننـد و آگاهـی از برنـد را افزایـش دهنـد.

(Referral Marketing)

بازاریابی ارجاعی یا ریفرال مارکتینگ 

بازاریابـی ارجاعـی فرآینـدی سـازمان یافته اسـت کـه در آن بـه مشـتریان پاداش داده می‌شـود تــا از طریــق تبلیغــات دهان به دهــان در مــورد نــام تجــاری یــا محصــولات کســب‌وکاری خـاص تبلیـغ کننـد. ایـن روش در مقایسـه بـا انـواع دیگـر بازاریابـی سـنتی، از مشـتری‌های موجــود شــرکت بــرای ایجــاد بــازده بالقــوه اســتفاده می‌کنــد و یکــی از بهتریــن روش‌هــا در جـذب مشـتری اسـت.

(Relationship Marketing)

بازاریابی رابطه‌ای 

بازاریابـی رابطـه‌ای نوعـی از بازاریابـی مبتنـی بـر مشـتری اسـت کـه بـا مشـتری رابطـه‌ای عمیــق و معنــادار ایجــاد می‌کنــد تــا مشــتری در بلندمــدت بــه برنــد وفــادار بمانــد و مبلــغ برنـد باشـد. 
بازاریابـی رابطـه‌ای (بازاریابـی رابطـه‌ای)، نوعـی از مدیریـت ارتبـاط بـا مشـتری (CRM) اسـت کــه بــر وفــاداری مشــتری و رابطــه‌ی بلندمــدت بــا آن‌هــا تمرکــز می‌کنــد. هــدف بازاریابــی رابطـه‌ای (بازاریابـی بـر پایـه‌ی روابـط مشـتری)، ایجـاد ارتبـاط قـوی و عاطفـی مشـتریان بـا برنــد اســت؛ رابطــه‌ای کــه بــه تجــارت مــداوم و پویــا، تبلیغــات شــفاهی رایــگان و تولیــد ســرنخ‌ها منجــر می‌شــود.

(Remarket Lead)

سرنخ‌های بازیافتی

ســرنخ‌های بازیافتــی، شــامل ســرنخ‌هایی هســتند کــه از ابتــکارات فــروش یــا بازاریابــی برون‌گــرا ایجــاد می‌شــوند. ایــن ســرنخ‌ها هنــوز بــه عنــوان یــک فرصــت، واجــد شــرایط نشــده‌اند.

(Responsible, Accountable, Consulted, Informed-RACI)

مسئولیت‌پذیر، پاسخگو، مشورت‌شده، مطلع 

ماتریســی کــه بــرای شفاف‌ســازی و تعریــف نقش‌هــا و فرآیندهــای بازاریابــی، مدیریــت، تخصیــص وظایــف و جلوگیــری از ســردرگمی اســتفاده می‌شــود.

Return on Investment (ROI)

بازگشت سرمایه 

یـک روش اندازه‌گیـری نتایـج حاصـل از هزینه‌هـای خرج شـده بـرای بازاریابـی، محاسبه شـده در ســطح برنامــه و کمپیــن بــرای کمــک بــه بازاریابــان بــرای تعییــن اســتراتژی‌های مؤثــر و اطــلاع از ســطح هزینه‌هــای آینــده، بودجــه و خالقیــت اســت. ROI کارآیــی بازاریابــی را اندازه‌گیــری می‌کنــد، هزینه‌هــا را تأییــد می‌کنــد و تأثیــر را توجیــه می‌کنــد. قبــل از اینکــه ROI دقیـق اندازه‌گیـری شـود، بازاریابـان بایـد بـه داده‌هـای مناسـب دسترسـی داشـته باشـند.

(ROI)

نرخ بازگشت سرمایه 

نـرخ بازگشـت سـرمایه یـا (Return on investment) شـاخص کلیـدی ارزیابـی عملکـرد KPI یــا مقیــاس مالــی اســت کــه بــه منظــور محاســبه‌ی ســود احتمالــی پــس از ســرمایه‌گذاری مــورد اســتفاده قــرار می‌گیــرد. بــا اســتفاده از ایــن شــاخص می‌تــوان میــزان ســود و ضــرر ناشـی از سـرمایه‌گذاری را بـا میـزان هزینه‌هـای سـرمایه‌گذاری مقایسـه کـرد. بـا محاسـبات نـرخ بازگشـت سـرمایه ROI می‌تـوان سـود بالقـوه‌ی یـک سـرمایه‌گذاری مسـتقل را بـا سـود چندیــن ســرمایه‌گذاری مقایســه کــرد. بــرای محاســبه‌ی ROI کافــی اســت بــازده خالــص ســرمایه را بــر هزینــه‌ی ســرمایه‌گــذاری تقســیم کــرده و مقــدار حاصلــه را در ۱۰۰ ضــرب کنیــد.

حرف S

(Sales-Accepted Lead)

سرنخ پذیرفته‌ شده‌ی فروش 

سـرنخ پذیرفته شـده‌ی فـروش (SAL) سـرنخی اسـت کـه از تیـم بازاریابـی بـرای تأییـد بـه تیـم فـروش منتقـل شـده اسـت.

(Sales Closing Ratio)

نرخ قرارداد بستن 

نـرخ قـرارداد بسـتن (Ratio Closing Sales) در فـروش، تعـداد معاملات نهایـی را بـا تعـداد صورتحســاب رســمی صــادر شــده توســط تیــم فــروش شــما مقایســه می‌کنــد. بــه عنــوان مثـال چنانچـه ۲۰ فاکتـور در ایـن مـاه صـادر کـرده باشـید و ۵ نفـر خریـد کـرده باشـند، نـرخ قـرارداد بسـتن ۲۵ درصـد خواهـد بـود.

(Sales cycle length)

زمان چرخه‌ی فروش 

بــه مــدت زمــان بیــن اولیــن تمــاس بــا مشــتری احتمالــی تــا بســته شــدن معاملــه و قــرارداد، زمــان چرخــه‌ی فــروش Sales cycle length گفتــه می‌شــود. معمــولا از میانگیــن زمــان چرخــه‌ی فــروش، میــزان فــروش را پیش‌بینــی می‌کننــد. زمان چرخه‌ی فروش با این فرمول محاسبه می‌شود:
مدت زمان کل ÷ تعداد قراردادها = چرخه‌ی فروش

(Sales Funnel)

قیف فروش 

قیـف فـروش یـا همــان Sale funnel کـه بــه آن قیــف بازاریابــی Marketing Funne هــم گفتــه می‌شــود. در واقــع فرآینــدی اســت کــه بــه کارشناســان فــروش کمــک می‌کنــد تــا مشــتریان بالقــوه را بــه مشــتریان واقعــی تبدیــل کننــد. افزایــش کارایــی قیــف فــروش یــا قیــف بازاریابــی از اولویت‌هــای اصلــی فــروش اســت، زیـرا یـک قیـف عالـی فـروش بـه فروشـندگان بینشـی در مـورد رونـد فکـری، چالش‌هـا و تصمیم‌هــای مشــتری بالقــوه ارائــه می‌دهــد. قیـف فـروش یـا Sale funnel کـه اصطلاح قیـف بازاریابـی هـم در مـورد آن بـه کار مـی‌رود، نمایشـی بصـری از سـفر مشـتری از اولیـن تماسـش بـه عنـوان مشـتری بالقـوه تـا زمانـی اسـت کـه خریـدی انجـام می‌دهـد و بـه مشـتری شـما تبدیـل می‌شـود. همانطــور کــه از اســم آن مشــخص اســت، قیــف فــروش در قســمت بالایی پهــن دقیقــا اســت و در قســمت پاییــن باریــک می‌شــود. هــر مرحلــه از قیــف، واجــد شــرایط‌ترین افــراد را بـه مرحلـه‌ی بعـدی سـوق می‌دهـد و مـواردی را کـه بـرای شـما مناسـب نیسـتند حـذف می‌کنــد. بهتریـن و ایده‌آل‌تریـن حالـت در فـروش زمانـی اسـت کـه همـه‌ی مشـتریان بالقـوه تبدیـل بــه مشــتریان واقعــی شــوند. در ایــن حالــت می‌تــوان از یــک اســتوانه اســتفاده کــرد، امــا چنیــن چیــزی در دنیــای فــروش واقعیــت نــدارد و مشــتریان در هر یــک از مســیرهای خــود ممکـن اسـت کـه از فرآینـد فـروش مـا خـارج شـوند بنابرایـن فرآینـد فـروش بـراسـاس ورود و خـروج تعـداد مشـخصی از مشـتریان حالـت قیـف بـه خـود می‌گیـرد.

(Sales Growth)

نرخ رشد فروش 

نـرخ رشـد فـروش، پارامتـری اسـت بـرای اندازه‌گیـری کارایـی تیـم فـروش یـک شـرکت کـه بـه منظـور افزایـش درآمـد حاصـل از فـروش در یـک بـازه‌ی زمانـی مشـخص شـده اسـت. درک میــزان و نــرخ رشــد فــروش معیــار مهمــی اســت کــه بــه وســیله‌ی آن شــرکت‌ها می‌تواننــد بــر مبنــای داده‌هــای ورودی تصمیم گیــری کننــد. اگــر نــرخ رشــد فــروش Sales Growth در مقایســه بــا دوره‌هــای قبلــی کاهــش یابــد، می‌توانــد نشــان دهنده‌ی ایــن باشــد کــه تیــم فـروش بایـد روش دیگـری را بـرای رشـد درآمـدی خـود در پیـش بگیـرد. عکـس ایـن موضـوع نیـز صـادق اسـت، یعنـی نـرخ رشـد بـالای فـروش غالبـا نشـانه‌ی خوبـی بـرای سـهامداران شــرکت تلقــی می‌شــود. 

فرمول محاسبه‌ی نرخ رشد فروش Sales Growth به شیوه‌ی عکس ضمیمه می‌باشد.

(Sales Pipeline)

کاریز فروش

کاریـز فـروش Sales Pipeline نمایـش تصویـری مراحلـی اسـت کـه فرصت‌هـا در پروسـه‌ی فــروش طــی می‌کننــد.

(sales qalified_lead)

سرنخ ارزیابی شده فروش

بــه مشــتریان بالقــوه‌ای کــه تیــم فــروش، ارزش پیگیــری کــردن آن‌هــا را تأییــد کــرده اســت، ســرنخ ارزیابی شــده فــروش می گوینــد.

(sales-ready lead)

سرنخ آماده‌ی فروش 

سـرنخ آمـاده‌ی فـروش بـه سـرنخی گفتـه می‌شـود کـه دارای شـرایط مناسـب بـرای پیشبرد رونـد فـروش اسـت و نیـاز فعالانه‌ای به محصـول یا خدمات شـرکت شـما دارد.

(Sales Target)

اهداف فروش 

هــدف فــروش (Sales Target) هدفــی اســت کــه بــرای یــک فروشــنده یــا بخــش فــروش تعییـن می‌شـود و درآمـد یـا سـود حاصـل از فـروش در مـدت زمانـی معیـن را اندازه‌گیـری می‌کنــد. هـدف فـروش (Sales Target) ابـزاری اسـت بـرای فـروش کـه بـه شـما امـکان شناسـایی و سـنجش فرصـت فـروش محصـول یـا خدمـات را بـرای دسـتیابی بـه هـدف مـورد نظرتـان می‌دهــد. برای محاسبه‌ی تارگت فروش می‌توان از فرمول پایین استفاده کرد.

(Search Engine Marketing)

بازاریابی موتورهای جستجو

بازاریابـی موتورهـای جسـتجو یـا SEM، تبلیغاتـی اسـت کـه بـا پرداخـت هزینـه، محصـول و خدمــات در SERP بــه نمایــش گذاشــته می‌شــوند. در ایــن روش وقتــی کاربــران کلمــات کلیــدی خاصــی را جســتجو می‌کننــد، آن کســب‌وکار در صفحــات اول نتایــج گــوگل نشــان داده می‌شــود و یکــی از مؤثرتریــن روش‌هــای رشــد کســب‌وکار و جــذب مشــتریان جدیــد اسـت. انـواع بازاریابـی موتـور جسـتجو عبارتنـداز بهینه‌سـازی موتـور جسـتجوگر (اسـتراتژی سـئو - SEO) بـرای نتایـج جسـتجو و پرداخـت بـه ازای کلیـک (PPC).

Search Engine Optimization (SEO)

بهینه‌‌سازی موتورهای جستجو

بازاریابــی دیجیتــال بــر افزایــش رؤیت‌پذیــری در نتایــج موتورهــای جســتجوی ارگانیــک (بـدون پرداخـت) متمرکـز شـده اسـت. SEO شـامل عناصـر فنـی و خـاق بـرای بهبـود رتبـه، افزایــش ترافیــک و افزایــش آگاهــی در موتورهــای جســتجو اســت. ســئو جنبه‌هــای زیــادی دارد، از کلمــات موجــود در صفحــات وب گرفتــه تــا بک لینــک از ســایت‌های دیگــر.

(Search Rankings)

رتبه‌‌بندی جستجو

موقعیتــی کــه یــک ســایت در صفحــه‌ی نتایــج جســتجو نشــان می‌دهــد. در هــر صفحــه حــدود ۱۰ وبســایت و همچنیــن لیســت‌های لــوکال، فیلم‌هــا و تصاویــر فهرســت شــده اسـت. رتبـه‌ی جسـتجوی بالاتر مربـوط بـه موقعیـت شـماره‌ی پاییـن تـر در صفحـه اسـت.

(Self Service Portal)

پورتال سلف سرویس

پورتـال سلف سـرویس (SSP) یـک بسـتر آنلایـن اسـت کـه معمـولا شـامل منابعـی ماننـد، پایـگاه دانـش شـرکت و سـایر ابزارهاییسـت کـه مشـتریان بـرای خـود یـاوری و حـل مسـائل مربـوط بـه محصـول شـرکت بـه آن نیـاز دارنـد.

(SEO)

سئو

اسـتراتژی سـئو فرآینـد سـازماندهی محتـوای وبسـایت، بـراسـاس موضوعـی اسـت کـه بــه موتورهــای جســتجو ماننــد Google کمــک می‌کنــد تــا هــدف کاربــر را هنــگام جســتجو درک کننــد. از طریــق بهینه‌ســازی یــک صفحــه‌ی وب، درمــورد موضوع رهــای مشــخص و ســپس کلمــات کلیــدی آن موضــوع، می‌تــوان بــه رتبــه‌ی خوبــی بــرای کلمــات کلیــدی طولانــی، مرتبــط بــا آن موضــوع رســید. بهینه‌ســازهای موتــور جســتجو (SEO) وبســایت‌ها را بهینه‌ســازی می‌کننــد تــا در موتورهـای جسـتجو در رتبه‌هـای بالاتـری ظاهـر شـوند و "ترافیـک ارگانیـک" بیشـتری کسـب کننـد. در حقیقـت، سـئو ماننـد یـک استراتژیسـت محتـوای کامـلا تخصصـی عمـل می‌کنـد و بـه کسـب‌‌وکارها کمـک می‌کنـد تـا فرصت‌هایـی را بـرای پاسـخ بـه پرسـش‌های مخاطبـان درمـورد صنعـت مـوردنظرشـان، از طریـق موتورهـای جسـتجو پیـدا کننـد. ایـن استراتژیسـت بایـد بتوانـد اسـتراتژی بهینه‌سـازی وبسـایت و پلـن سـئو را تدویـن کنـد.

(SLA) یا service level agreement

توافقنامه‌ی سطح خدمات

توافقنامـه‌ی سـطح خدمـات یـا SLA، توافقـی اسـت کـه خروجی‌هـای قابـل تحویـل یـک طــرف معاملــه بــه طــرف دیگــر را مشــخص می‌کنــد. ایــن توافقنامــه هــم بیــن شــرکت و مشــتری‌هایش بســته می‌شــود و هــم بیــن دپارتمان‌هــای متخلــف یــک شــرکت.

Single Touch Attribution (STA)

اتربیوشن تک لمسی 

مدلـی کـه اولیـن یـا آخریـن نقطـه‌ی تمـاس در سفر مشـتری را بـا یـک نتیجـه مشـخص می‌کنـد و هیـچ فرصتـی بـرای اعتبارسـنجی هیـچ نقطـه‌ی تمـاس دیگـری وجـود نـدارد.

(SMM) Social Media Marketing

بازاریابی شبکه‌های اجتماعی یا سوشال مارکتینگ 

بازاریابــی شــبکه‌های اجتماعــی ایجــاد و خلــق محتــوا بــرای تبلیــغ کســب‌وکارها و محصولاتشــان در پلتفرم‌هــای مختلــف رســانه‌های اجتماعــی ماننــد فیسبــوک، اینســتاگرام و توییتــر اســت. محتــوای خــاص یــک کســب‌وکار بایــد متناســب بــا پلتفــرم خاصــی باشــد کــه در آن بــه اشــتراک گذاشــته می‌شــود تــا در بــالا بــردن نــرخ تبدیــل و افزایــش آگاهــی برنـد نقـش داشـته باشـد. هـدف از ایـن شـیوه دسـتیابی بـه مخاطبـان و مشـتریان هـدف در جایـی اسـت کـه دور هـم جمـع شـده اند و در تعامـل بـا یکدیگـر و برنـد مـوردنظـر هسـتند. 

(SMS Marketing)

بازاریابی پیامکی

ارسـال پیامک‌هـای بازاریابـی یـا پیام‌هـای مبادلـه‌ای در کمپین‌هـای تبلیغاتـی، بازاریابـی بــرای مکالمــه در خصــوص پیشــنهادهای کوتــاه پیامکــی نــام دارد. ایــن پیام‌هــا عمدتــا مـدت، جدیدتریـن اخبـار و بـه روزرسـانی‌ها بـرای افـرادی کـه تمایـل خـود را بـرای دریافـت پیــام ابــراز کرده‌انــد، ارســال می‌شــوند.

Service a as Software (SaaS)

نرم‌افزار به عنوان سرویس

روشــی بــرای صــدور مجــوز و ارائــه‌ی اپلیکیشــن‌های میزبانی شــده از طریــق اینترنــت بــه عنـوان سـرویس اشـتراک اسـت. اپلیکیشـن‌ها بـر روی سـرورهای ارائـه‌دهنـده SaaS اجـرا می‌شــوند. بــه جــای نصــب و نگهــداری نرم‌افــزار، مشــتریان از طریــق یــک درگاه امــن بــه صـورت آنلایـن بـه آن دسترسـی پیـدا می‌کننـد. ارائـه‌دهنـده دسترسـی بـه برنامـه، از جملـه امنیــت، در دســترس بــودن، به‌روزرســانی و عملکــرد را مدیریــت می‌کنــد.

(Stealth Marketing)

بازاریابی پنهان 

زمانــی کــه برنــدی بــرای تبلیــغ محصــول یــا خدمــات خــود از بازیگــران، ســلبریتی‌ها یــا نام‌هــای مســتعار اســتفاده می‌کنــد تــا مصرف‌کننــده متوجــه بازاریابــی در جریــان نشــود، بازاریابــی پنهــان اتفــاق می‌افتــد. فعالیت‌هایــی ماننــد اســتخدام بازیگــران بــرای تبلیغــات محصــول بــه عمــوم، اســتفاده از حســاب کاربــری تقلبــی، پرداخــت بــه اینفلوئنســرها بــرای پســت کــردن مطلبــی دربــاره‌ی محصــول یــا خدمــات بــدون اینکــه آن را تبلیــغ یــا معرفــی کننــد، تولیــد ویدئوهــای وایــرال و قــراردادن محصــول در فیلم‌هــا برخــی از نمونه‌هــای بازاریابــی پنهــان هســتند.

(SWO) Swot Matrix  

ماتریس 

عبــارت SWOT مخفــف قدرت‌هــا (Strengths)، ضعف‌هــا (Weaknesses)، فرصت هـا (Opportunities)، تهدیـدات (Treats) و تکنیکـی بـرای ارزیابـی ایـن چهـار جنبـه‌ی تجـارت اسـت. از SWOT می‌تـوان بـرای بهبـود عملکـرد سـازمان اسـتفاده کـرد. بـا شـناخت نقـاط ضعـف احتمـال شکسـت را کاهـش داد و خطرهـا را از بیـن بـرد. عـلاوه‌ برایـن، می تـوان اسـتراتژی‌ای ایجـاد کـرد کـه بـا داشـتن مزیـت رقابتـی باعـث برتـری نسـبت بـه رقبـا شـده و در بــازار خــود موفــق و پیــش رو باشــید.

حرف T

(Target Market)

بازار هدف

بــازار هــدف یــک بخــش مشــخص و از پیش تعریف شــده از مشــتری‌ها اســت کــه یــک شـرکت قصـد دارد بـه آنهـا کالایی بفروشـد یـا خدماتـی را ارائـه بدهـد. یـک بـازار هـدف معمــولا شــامل کاربــران نهایــی یــک محصــول یــا خدمــات اســت.

Target Rating Point (TRP)

نقطه رتبه‌بندی هدف

نقطه رتبه‌بندی هدف کـه بـه جـای معیـار امتیـاز ناخالـص (GRP) اسـتفاده می‌شـود، رقمـی اسـت کـه ۱٪ از بـازار هـدف را کـه بـه آن دسترسـی داریـد نشـان می‌دهـد. یـک برنامـه‌ی تلویزیونـی کـه ۵ TRP را ارائــه می‌دهــد بــه ۵٪ از مخاطبــان هــدف مــورد اندازه گیــری می‌رســد. در یــک رسـانه کـه چندیـن تبلیـغ در معـرض نمایـش قـرار می‌گیرنـد، TRPهـا بـا ضـرب دسترسـی برنامـه و میانگیـن دفعـات قـرار گرفتـن در معـرض تعییـن می‌شـوند. فرمـول دسترسـی ۳۰ و فرکانــس ۳ ، ۳ ×۳۰ = TRP ۹۰ اســت.

(Telemarketing)

بازاریابی تلفنی

بازاریابــی تلفنــی درون‌گــرا از پرســشنامه‌ها و یــا تماس‌هــای تلفنــی تشــکیل شــده اســت کــه از طریــق تبلیغــات، نامه‌نــگاری مســتقیم و ســایر کانال‌هــای بازاریابــی به دســت آمده‌اند. از طــرف دیگــر بازاریابــی برون‌گــرا مشــتریان را بــه صــورت مســتقیم هــدف قــرار می‌دهــد و بـرای فـروش محصـول و یـا خدمـات اقـدام می‌کنـد (تمـاس سـرد).

(Test and Learn)

امتحان کنید و بیاموزید

چارچــوب Test and Learn نشــان‌دهنــده‌ی روشــی مولــد اســت کــه در آن بازاریابــان می‌تواننــد اســتراتژی‌های بازاریابــی خــود و مشــتریان خــود را بــرای شناســایی فرصت‌هــای بهبــود و ایجــاد پتانســیل بیشــتر بــرای درآمدزایــی بــه چالــش بکشــند. پذیــرش ذهنیــت آزمــون و یادگیــری بــه بازاریابــان اجــازه می‌دهــد تــا بــا آزمایــش مــداوم رویکردهــای جدیــد، بــه دســت آوردن بینش‌هــای دقیــق و بهینه‌ســازی کمپین‌هــای خــود در لحظـه چابـک باقـی بماننـد. طبـق بازاریابـی هـدف، "یـک روش آزمـون و یادگیـری یـک روش قابـل اعتمـاد بـرای درک واقعـی نحـوه‌ی حرکـت عناصـر مختلـف بازاریابـی، کانال‌هـا، کمپین‌هــا، تبلیغــات، پیشــنهادات و غیــره ارائــه می‌دهــد."

(Time To Resolution)

زمان حل مشکل مشتری 

زمــان حــل مشــکل مشــتری کــه آن را بــه اختصــار TTR یــا MTTR نامیــده می‌شــود، معیــاری بــرای ارزیابــی خدمــات مشــتری اســت. ایــن معیــار بــازه‌ی زمانــی شــروع تعامــل بـا مشـتری (لحظـه‌ی تمـاس مشـتری) تـا زمـان حـل کامـل مشـکل (زمانـی کـه تعامـل در CRM، به عنــوان مشــکل برطــرف شــده تیــک می‌خــورد) را اندازه‌گیــری می‌کنــد. ایــن معیــار متداول‌تریــن معیــار ســنجش خدمــات مشــتری‌ها اســت.

(Top of the Funnel)

بالای قیف فروش

بـه عنـوان بخـش آگاهـی از سـفر مشـتری درنظر گرفتـه می‌شـود، هنگامی کـه مصرف‌کننده بـا مشـکل یـا نیـاز روبـرو می‌شـود. ایـن مرحلـه بـه بازاریابـان فرصـت می‌دهـد تـا آگاهـی از برنـد و قـدرت برنـد را ایجـاد کننـد.

(True Data Privacy)

حریم خصوصی واقعی 

حریـم خصوصـی واقعـی بـه مجموعـه روش‌هایـی اطلاق می‌شود کـه اطمینـان می‌دهد داده‌هـای شـخصی کـه توسـط یـک مصرف‌کننـده بـه اشـتراک گذاشـته می‌شـود فقـط بـرای هـدف مـوردنظـر اسـتفاده خواهنـد شـد. حریـم خصوصـی داده‌هـا زیرمجموعـه‌ای از حریـم خصوصــی اســت کــه حــق شــهروندان را بــرای کنتــرل کامــل اطلاعــات شــخصی و نحــوه‌ی جمـع‌آوری، اسـتفاده و ذخیـره‌ی آن‌هـا، تقویـت می‌کنـد. هنـگام پیگیـری حریـم خصوصـی واقعـی، یـک شـرکت بایـد از مقـررات ماننـد مقـررات عمومـی حفاظـت از داده‌هـا (GDPR) و قانـون حفـظ حریـم خصوصـی مصرف‌کننـدگان در کالیفرنیـا (CCPA) تبعیـت کنـد.

حرف U

Unified Marketing Measurement (UMM)

اندازه‌گیری بازاریابی واحد

اندازه‌گیـری بازاریابـی واحـد (UMM) روشـی بـرای تجزیه و تحلیـل بازاریابـی اسـت کـه داده‌ها و بینش‌هــای کلــی ارائه شــده توســط مدل‌هــای انتســابی را در یــک اندازه‌گیــری جامــع ترکیـب می‌کنـد. ادغـام ایـن تجزیه وتحلیل‌هـا و مدل‌هـای مختلـف بازاریابـی، دیـدی جامـع از موفقیــت کمپین‌هــای بازاریابــی و تأثیــر کلــی آن‌هــا در ایجــاد تبدیل‌هــا فراهــم می‌کنــد. اندازه‌گیــری بازاریابــی واحــد بــا همبســتگی داده‌هــای کل، بــه دســت آمــده از روش‌هایــی ماننــد مدل‌ســازی آمیختــه‌ی بازاریابــی، بــا داده‌هــای شــخصی ارائه شــده توســط اتربیوشــن چندلمســی کار می‌کنــد. بازاریابــان می‌تواننــد تشــخیص دهنــد کــه کــدام پیام‌هــا در ســطح فـردی بیشـترین تأثیـر را دارنـد، درحالـیکـه بازاریابـی کلی‌تـر و عوامـل خارجـی را درنظـر می‌گیرنــد. اندازه‌گیــری واحــد، اندازه‌گیــری اســتراتژیک را بــا تجزیه وتحلیــل تاکتیکــی یکپارچــه می‌کنــد درعیــن‌ حــال کــه هــم دیدگاه‌هــای تجــاری و هــم مشــتریان را درنظــر می‌گیــرد تــا دیــدی جامــع از کســب‌وکارتان داشــته باشــید. ایــن روش بــه بینش‌هــای ثابتــی منجــر می‌شـود کـه تأثیـر هزینه‌هـا را در انـواع رسـانه‌ها نشـان می‌دهـد. بـه جـای نتایـج متفـاوت، شـما یـک نسـخه از حقیقـت را دریافـت خواهیـد کـرد. مـا بـا مدل‌هایـی بـا رویکـرد تجربـی و یادگیــری چابــک بینش‌هــای عمیق‌تــری را تأییــد و بــه دســت می‌آوریــم.

(Upselling) و (Cross-selling)

بیش فروشی و فروش مکمل

بیش فروشـی Upselling زمانـی اتفـاق می‌افتـد کـه مشـتریان را متقاعـد بـه خریـد محصولـی اضافـی یـا گران‌تـر از محصـول اولیـه کنیـد. فــروش مکمــل Cross_selling زمانــی اتفــاق می‌افتــد کــه مشــتریان را متقاعــد بــه خریــد محصـولات مرتبـط بـا محصـول اولیـه کنیـد. به عنـوان مثـال وقتی مشـتری پرینتـر خریداری کــرده اســت، پیشــنهاد خریــد یــک اســکنر را بــه او بدهیــد و یــا در هنــگام خریــد شــامپو، حالت دهنــده‌ی مــو را نیــز پیشــنهاد دهیــد.

User Experience (UX)

تجربه‌ی کاربری 

همــه‌ی جنبه‌هــا از جملــه تجربیــات انفــرادی و جمعــی، تعامــل فــرد بــا یــک شــرکت، خدمــات و یــا محصــولات آن در یــک زمینــه‌ی معیــن تجربــه کاربــری را می‌ســازند.

(User-generated Marketing)

بازاریابی محتوای تولید شده توسط کاربر

بازاریابــی محتــوای تولیدشــده توســط کاربــر زمانــی اســت کــه کســب‌وکار در شــبکه‌های اجتماعـی ایده‌هـا، اطلاعـات و عقایـد مشـتری را پرسـیده و یـا مسـابقاتی برگـزار می‌کنـد تـا بـه ابـزار بازاریابـی دسـت یابـد. مسـابقاتی ماننـد طراحـی لوگـو، صـدا یـا تبلیغـات.

User Interface (UI)

رابط کاربری

هــر عنصــر بصــری کــه کاربــر ممکــن اســت در یــک دســتگاه تکنولوژیکــی بــا آن تعامــل داشــته باشــد، از جملــه خــود کامپیوتــر و همچنیــن اپلیکیشــن‌ها و وبســایت‌ها. UI دیجیتـال همچنیـن بـه تجربـه‌ی کاربـر هنـگام تعامـل اشـاره می‌کنـد، بـه ویـژه مربـوط بـه تــراز نوارهــای اســکرول دکمه‌هــا، آیکون‌هــا و لوگوهــا.

حرف V

(Value Proposition)

ارزش پیشنهادی

ارزش پیشـنهادی، قولـی اسـت کـه شـرکت بـه مشـتری می‌دهد و مشـتری انتظـار بـرآورده شــدن آن را دارد. ایــن ارزش چیــزی فراتــر از توصیــف یــک محصــول یــا خدمــات اســت و بــه عنــوان راه‌حــل خــاص کســب‌وکار شــما شــناخته می‌شــود. بنابرایــن رقبــا از ارائــه‌ی آن ناتواننـد.

(Video Marketing)

بازاریابی ویدئویی 

بازاریابـی ویدئویـی نوعـی از بازاریابـی محتوایـی اسـت کـه در آن از ویدیو اسـتفاده می‌شـود. در ایــن شــیوه بــرای افزایــش آگاهــی دربــاره برنــد، تشــویق بــه خریــد و معامــلات بیشــتر، ویدئوهایــی تولیــد شــده و در وبســایت، یوتیــوب و شــبکه‌های اجتماعــی قــرار می‌گیرنــد. برخـی از اپلیکیشـن‌های بازاریابـی ویدئویـی هـم وجـود دارنـد کـه بـا کمـک آن‌هـا می‌تـوان ویدئـو را سـاخت، تحلیـل کـرد و بـه آن امتیـاز داد.

(Viral Marketing)

بازاریابی ویروسی

بازاریابـی ویروسـی بـه هـر تبلیـغ، پسـت یـا کمپینـی اشـاره دارد کـه توجـه افـراد را بـرای به اشـتراک‌گذاری گسـترده‌ی خـود در اینترنـت جلـب می‌کنـد و بـا ایجـاد علاقـه بـه یـک برنـد، سـازمان یـا محصـول، باعـث ترفیـع یـک محصـول یـا خدمـت می‌شـود. اصطلاح وایـرال یـا ویروســی بــه ایــن واقعیــت اشــاره دارد کــه یــک محتــوا، درســت ماننــد انتقــال ویــروس، از فـردی بـه فـرد دیگـری منتقـل شـود. ایـن شـیوه درواقـع حرکتـی مخفـی در بازاریابـی اسـت و کمپین‌های بازاریابـی ممکـن اسـت بـه گونـه‌ای اجـرا شـوند کـه حتـی مخاطبـان آن متوجـه نشـوند کـه یـک محصـول یـا خدمـت بـه آن‌هـا فروختـه شـد. 

حرف W

(Walled Garden)

دامنــه یــا بســتر دیجیتالــی کــه دسترســی بــه داده‌هــای کاربــران، اطلاعــات یــا محتــوا را محــدود می‌کنــد. بــه عنــوان مثــال می‌تــوان بــه Google ،Facebook ،Apple app store اشـاره کـرد. پیچیدگـی در نحـوه‌ی درک بازاریابـان و تبلیغ‌کننـدگان از رفتـار مصرف‌کننـده در Garden Walled وجــود دارد.

(Warm Leads)

سرنخ گرم

ســرنخ گــرم مخاطبــی اســت کــه بــه خدمــات یــا محصــول شــرکت علاقه‌مند اســت، امــا قصـد خریـد نـدارد.

(Word Of Mouth Marketing)

بازاریابی دهان‌ به‌ دهان - بازاریابی شفاهی

بازاریابــان دهان‌ به‌ دهــان بــه دنبــال ایجــاد یــک موضوعــی قابل بحــث و ســپس مشــتاق کـردن مـردم بـرای صحبـت در مـورد آن هسـتند. مـردم همانطـور کـه گفتـم عاشـق مرجـع داشـتن هسـتند و بـه صحبت‌هـای دوستانشـان در مسـائل مربـوط بـه خریـد یـک محصـول به راحتــی اعتمــاد می‌کننــد. بازاریاب‌هــای دهان به دهــان بــه دنبــال ایجــاد یــک زنجیــره‌ی پـر از مرجـع بـرای ایجـاد ترافیـک، سـرنخ و یـا موقعیت‌هـای فـروش بـرای یـک برنـد هسـتند. درحقیقــت در بازاریابــی دهان به دهــان، محصــول شــما بایــد بــه قــدری قدرتمنــد باشــد تـا مشـتریان دلیلـی بـرای تعریـف و صحبـت دربـاره‌ی محصـول شـما داشـته باشـند. زمانـی کــه مشــتری از محصــول یــا خدماتــی رضایــت داشــته باشــد، چــه اتفاقــی می‌افتــد؟ ســعی می‌کنـد آن را بـه دوسـتان و آشـنایان خـود معرفـی کنـد و در ایـن راه از اعتبـار خـود مایـه می‌گــذارد!
در بازاریابــی دهان به دهــان قــرار اســت، تبــادل اطلاعــات بــه صــورت دهان به‌ دهان باشــد! در ایـن روش مشـتری‌ها اطلاعـات در مـورد یـک محصـول یـا خدمـت را بـه واسـطه‌ی گفتگـو دریافــت می‌کننــد و عمــل اشــتراک‌گذاری صــورت می‌گیــرد. هــر رســانه‌ی دیگــر کلامــی یــا غیرکلامـی نیـز در ایـن زمینـه قابـل اجـرا اسـت.

(Workflow)

جریان کار

بـه مجموعـه وظایـف، رویدادهـا، تعاملات و فعالیت‌های مـورد نیـاز بـرای تکمیـل یـک فرآینــد جریــان کار می‌گوینــد.

حرف Y

Year over Year (YoY)

سال به سال 

مقایسه‌ی داده‌ها یا آمار یک دوره‌ی زمانی با دوره‌ی زمانی مشابه سال قبل.

 

برچسب ها:

مشاور-کسب-و-کار
سید مجید موسوی

درباره نویسنده این مطلب، سید مجید موسوی:

با همه وجود تصورکن، تصور را تکه تکه کن، برای هرتکه زمان بگذار تا بدست آوری . تو خالق هستی .

هنوز نظری برای این پست ثبت نشده است. اولین نظر با شما 👇

ارسال نظرات

از ما بی خبر نباش

با استفاده از ایمیل، از اخبار دیماکو و جشنواره ها و طرح های ویژه بی خبر نمون

  • تخفیف ها
  • جشنواره ها
  • طرح های رایگان
  • درآمد زایی